2015-02-12، 02:27
حالیا معجزه باران را باور کن
و سخاوت را در چشم چمنزار ببین
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی ها را
جشن میگیرد
خاک جان میگیرد
تو چرا سنگ شدي
تو چرا این همه دلتنگ شدی
باز کن پنجره ها را
و بهاران را
باور کن...
خدایا چه کسی تو رادراغوش گرفته که اینچنین ارامی؟ Д Ŧ Ŀ ã s