2015-05-27، 01:42
بوسید سرم را که بگوید نگران بود..
دنبال کسی بود که خود غافل از آن بود..
دنبال کسی بود که خود غافل از آن بود..
دل بود و گرفتار وفایی که به سر نیست..
من بودم و یاری که دلش با دگران بود..
من بودم و یاری که دلش با دگران بود..
هرشب جگرم سوخت از این عشق خیالی..
این سیل جگرسوز که از دیده روان بود..من ساکن کوی توام و از تو چه دورم !..
میسوزم از این عشق که در برزخ جان بود..هرچند بگویم که تو را دوست ندارم ..
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان بود.. نرگس بهارلویی
این سیل جگرسوز که از دیده روان بود..من ساکن کوی توام و از تو چه دورم !..
میسوزم از این عشق که در برزخ جان بود..هرچند بگویم که تو را دوست ندارم ..
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان بود.. نرگس بهارلویی
موفقیت یک انتخاب است نه یک اتفاق