2015-08-02، 12:26
بعضی روزها هوایی خانه کودکی هایم می شوم..
دلم برای حیاطی که نیست... مادربزرگی که نیست..
برای بوته یاس و درخت شمشاد و آب و جاروهای بعد از ظهرها تنگ می شود...
دلم برای حیاطی که نیست... مادربزرگی که نیست..
برای بوته یاس و درخت شمشاد و آب و جاروهای بعد از ظهرها تنگ می شود...
خدایا چه کسی تو رادراغوش گرفته که اینچنین ارامی؟ Д Ŧ Ŀ ã s