2016-03-14، 01:21
منم و داغ نگاهی که به قلبم زده ای
آتش خرمن آهی که به قلبم زده ایقول دادی همه ی دار و ندارم باشی
در تنم رخنه کنی، فصل بهارم باشیمن به بد قولی چشمان تو عادت کردم
به همین بودنت از دور قناعت کردمترسم این است بیایی و صدایم نکنی
کوهی از درد ببینی و دعایم نکنیترسم این است صدایم به صدایت نرسد
بدوم با سر و سر باز به پایت نرسدنکند حادثه ای باز به بادم بدهد
داغ فهمیدن یک راز به بادم بدهدنکند جای تو را فاصله ات پر بکند
خاطره روی تورا سایه تصور بکنداز تمام تو فقط فاصله ات سهم من است
عشق وا مانده ی بی حوصله ات سهم من است
آتش خرمن آهی که به قلبم زده ایقول دادی همه ی دار و ندارم باشی
در تنم رخنه کنی، فصل بهارم باشیمن به بد قولی چشمان تو عادت کردم
به همین بودنت از دور قناعت کردمترسم این است بیایی و صدایم نکنی
کوهی از درد ببینی و دعایم نکنیترسم این است صدایم به صدایت نرسد
بدوم با سر و سر باز به پایت نرسدنکند حادثه ای باز به بادم بدهد
داغ فهمیدن یک راز به بادم بدهدنکند جای تو را فاصله ات پر بکند
خاطره روی تورا سایه تصور بکنداز تمام تو فقط فاصله ات سهم من است
عشق وا مانده ی بی حوصله ات سهم من است
موفقیت یک انتخاب است نه یک اتفاق