2013-12-14، 12:42
اجازه هست کــــه اسم ترا صدا بزنم
به عشق قبلي يک مرد پشت پا بزنم
اجازه هست که عاشق شوم، که روحم را
ميان دست عرق کــــرده تـــــو تـــا بـــــزنم
دوباره بچه شوم بي بهانه گريه کنم
دوباره سنگ به جمــع پرنده ها بزنم
دوباره کنج اتاقم نشسته شعر شوم
و يا نه! يک تلفن به خـود شما بـــزنم
نشسته اي و لباس عروسيت خيس است
هنـوز منتظري تا کـــــه زنگ را بــــــــزنــــم
براي تو که در آغاز زندگي هستي
چگـونه حرف ز پايان ماجـرا بزنم؟!
دوباره آمده اي تا که عاشقت باشم
و من اجازه ندارم عزيز جـا بــــزنـــم!
(سيد مهدي موسوي)
به عشق قبلي يک مرد پشت پا بزنم
اجازه هست که عاشق شوم، که روحم را
ميان دست عرق کــــرده تـــــو تـــا بـــــزنم
دوباره بچه شوم بي بهانه گريه کنم
دوباره سنگ به جمــع پرنده ها بزنم
دوباره کنج اتاقم نشسته شعر شوم
و يا نه! يک تلفن به خـود شما بـــزنم
نشسته اي و لباس عروسيت خيس است
هنـوز منتظري تا کـــــه زنگ را بــــــــزنــــم
براي تو که در آغاز زندگي هستي
چگـونه حرف ز پايان ماجـرا بزنم؟!
دوباره آمده اي تا که عاشقت باشم
و من اجازه ندارم عزيز جـا بــــزنـــم!
(سيد مهدي موسوي)
مشگل اینه که به بعضیا بیشتر از حدشون بها دادم