2013-12-26، 09:29
چقدر زيباست ... زندگي در لحظه ... و تصميم در لحظه : در اين لحظه يا مي تونم چيزي رو تغيير بدم يا نمي تونم ! به همين سادگي ... اگه نمي تونم چرا حرص بخورم ؟! چرا تنها داشته ي واقعيم (همين لحظه) رو با حرص خوردن از بين ببرم ؟ چرا لحظاتي رو كه مي تونم به شكر گذاري ، لذت بردن ، دعا و مراقبه و نگاه كردن به عظمت هستي و نشانه هاي خداوند بپردازم به حرص خوردن و غصه خوردن و غرغر بگذرونم ؟ و اگه مي تونم تغيير بدم چرا بيخود فكر و ترس رو به وجودم راه بدم ؟ مگه غير از تغيير دادن شرايطي كه در توانمه كار ديگه ي از دستم بر مياد ؟!
دقت كرديد چند وقته حرفام تكراري شده ... علت اينه كه به قول كوئيلو : "همه چيز يك چيز واحد است ! "
وقتي ميشينم كه بنويسم ، مي بينم گفتني ها رو گفتم ... همه چيز از چشم من كه تجربشون مي كنم بديهي و سادست ...
اصلا چقدر حرف مي زنيم تو زندگيمون ! اگه اونقدر كه حرف مي زنيم عمل مي كرديم اينجا بهشت بود ...
دقت كرديد چند وقته حرفام تكراري شده ... علت اينه كه به قول كوئيلو : "همه چيز يك چيز واحد است ! "
وقتي ميشينم كه بنويسم ، مي بينم گفتني ها رو گفتم ... همه چيز از چشم من كه تجربشون مي كنم بديهي و سادست ...
اصلا چقدر حرف مي زنيم تو زندگيمون ! اگه اونقدر كه حرف مي زنيم عمل مي كرديم اينجا بهشت بود ...
هر که مرا حرفی بیاموزد٬ مرا بنده خویش قرار داده است.