2014-01-15، 03:45
بعضی از ما به شکلی دیگر در این قدم افراط می کنیم : ما نمی توانیم صبر کنیم و می خواهیم هر چه سریعتر همه چیز را درست کنیم . غافل از اینکه ممکن است باعث صدمات جدیدی شویم . ما ناآگاه و غافل به پیش می رویم و نزد همسر و دوستان خود اعتراف می کنیم . خانواده خود را گرد می آوریم و آنها را مجبورمی کنیم که به داستان اعتیاد ما با همه جزئیات گوش دهند ، که ما با این کار خود بدترین ترسهای انها را تأئید می کنیم و نکاتی را که از شانس خوب ما تا آنروز نمی دانستند تعریف می کنیم . در عین هیجان زدگی برای فرزندان خود در مورد اینکه چگونه بیماری داریم که مسئله آن نیستیم و چطور عاشق بهبودی خود هستیم ، و اینکه از این به بعد زندگی چقدر خوب خواهد بود ، صحبت می کنیم . و یادمان می رود که در گذشته چقدر به انها قولهای تو خالی داده ایم . ما یک روز سر زده وارد اتاق صاحب کار خود می شویم و به او اعلام می کنیم که معتاد هستیم و به او می گوییم که تا به حال از راههای خیلی زیرکانه مقدار زیاد پول از او اختلاس یا حیف و میل کرده ایم اما از این کار خود متأسفیم و دیگر آن کار را تکرار نمی کنیم . اگر چه ممکن است تجربه ما از شتاب در جبران خسارت به این شدت نباشد اما مطمئناً منظور متن فوق را درک می کنیم که : اگر سعی کنیم بدون مشورت با راهنمای خود و بدون طرح و برنامه جبران خسارت کنیم ، ممکن است باعث خسارت جدیدی بشویم .
حتی روز " مرگم " هم تفاهم نخواهیم داشت
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه