قدم هشت
" ما فهرستی از تمام کسانی که به آنها صدمه زده بودیم تهیه کرده و خواستار جبران خسارت از تمام آنها شدیم "
تا اینجا ، قدمها بیشتر بر روی خودمان و رابطه ما با خداوند به آنگونه که او را درک می کنیم متمرکز بودند . با اغاز قدم هشتم ما دیگران را نیز وارد فرآیند التیام می نماییم – افرادی که به انها بواسطه اعتیادمان صدمه رسانده ایم – کسانی که قصد داشتیم به آنها اسیب برسانیم – اشخاصی که تصادفاً به انها صدمه زذه ایم – اشخاصی که دیگر در زندگی ما وجود ندارند و افرادی که قرار است تا اخر عمر با آنها رابطه نزدیک داشته باشیم .
قدم هشتم در رابطه با تشخیص صدماتی است که باعث شده ایم . فرقی هم نمی کند که ما بواسطه خشم – بی دقتی – و یا ترس باعث انها شده باشیم . و مهم نیست که رفتارهای ما براساس خود خواهی – تکبر – ناصادقی و یا هر نقص اخلاقی دیگر بوده اند یا نه . حتی مهم نیست که ما قصد صدمه زدن داشتایم یا خیر . هر نوع صدمه و آسیبی که رسانه باشیم موضوع قدم هشتم خواهد بود .
ممکن است دریابیم که بعضی از صدماتی که رسانده ایم نمی توانیم جبران کنیم . ممکن است که ما خود مستقیماً نتوانیم خسارت را جبران کنیم یا ممکن است بعداً بفهمیم که مسئول چیزی که در فهرست خود نوشته ایم نیستیم . راهنمای ما قبل از اینکه به قدم نهم برویم ، جهت تشخیص این موارد به ما کمک خواهد کرد . در حال حاضر وظیفه ما این است که تشخیص دهیم به چه کسانی صدمه زده ایم ، آن صدمات چه بوده اند ، و اینکه تمایل پیدا کنیم که آنها را جبران کنیم .
طبیعی است که در حین کارکرد دم هشتم ، به فکر این باشیم که در قدم نهم چگونه می توانیم جبران خسارت کنیم . افکاری که در مورد جبران خسارت داریم ، مطمئناً بر روی کارکرد این قدم تأثیر خواهد گذاشت . ممکن است لازم باشد که برخی از سوءتفاهمات معمول را قبل از نوشتن فهرست مان ، از سر راه برداریم .
خیلی عالی است که ما قبل از شروع به مرمت روابطمان با بعضی از افراد کرده ایم . احتمالاً خانواده ما از اینکه دیگر مواد مخدر مصرف نمی کنیم بسیار شاد هستند . بعضی از صدمات آشکاری که ما بر دیگران تحمیل می کردیم به محض قطع مصرف مان پایان یافته اند . اگر توانسته باشیم که شغل خود را حفظ کنیم یا به تحصیلات خود ادامه دهیم ، احتمالاً در حال حاضر در این مکانها خیلی بهتر عمل می نماییم . ما دیگر به همکاران ، صاحب کار ، همکلاس و یا استادان خود آسیب نمی رسانیم . اما آیا این کافی است ؟
ما احتمالاً در جلسات از دیگران شنیده ایم که جبران خسارت به معنی تغییر کردن است و نه به معنی معذرت خواهی تنها – مسئله مهم این است که ما حالا با دیگران چگونه رفتار می کنیم . البته منظور این نیست که معذرت خواهی رسمی در جلسات معتادان گمنام مرسوم نیست . بلکه جبران خسارت مستقیم و رو در رو ابزاری قدرتمند جهت رشد روحانی خودمان و همینطور آسایش خیال کسانی است که مدتها منتظر ان بوده اند . چیزی که اعضاء ما برآن اصرار دارند این است که نمی توانیم فقط یک معذرت خواهی خشک وخالی و ناقص بکنیم و بلافاصله همان کاری را که باعث صدمه شده بود را تکرار نمایم .
بعضی از ما در این مرحله ممکن است احساس کسالت نماییم ، بخصوص اگر راهنمای مان در هفت قدم اول ما را مجبور به نوشتن مبسوط و زیادی کرده باشد . در قدم چهار ما از رفتارهای خود ترازنامه گرفتیم و در قدم شش نواقص اخلاقی خود را لیست کردیم و حال باید همان شرایط را با زاویه ای دیکر بررسی کنیم . پس از اتمام کارکرد قدماه ف ممکن است بنظر آید که ما زندگی و اعتیادمان را از کلیه راههای ممکن برسی کرده ایم و از خودمان بپرسیم که : ایا واقعاض همه این کارها لازم است ؟ ایا با بارها و بارها مرور یک مسئله ، در حال تنبیه خودمان نیستیم ؟
نه اینطور نیست . قدم هشتم آغاز فرآیندی است که به ما اجازه می دهد تا خود را با دیگران مساوی احساس کنیم . بجای احساس گناه و خجالت ، . بجای احساس اینکه همیشه از دیگران کمتر هستیم ، قادر خواهیم بود که در چشم دیگران نگاه کنیم . دیگر نیاز نیست که از کسی اجتناب کنیم . دیگر لازم نیست از کسی بترسیم که بخاطر اعمال یا غفلت در انجام مسئولیتي ممکن است که گیر بیفتیم یا تنبیه شویم ما آزاد خواهیم شد .
· آیا به هیچ شکلی در کارکرد قدم هشتم مردد هستسم چرا؟
بعضی از ما به شکلی دیگر در این قدم افراط می کنیم : ما نمی توانیم صبر کنیم و می خواهیم هر چه سریعتر همه چیز را درست کنیم . غافل از اینکه ممکن است باعث صدمات جدیدی شویم . ما ناآگاه و غافل به پیش می رویم و نزد همسر و دوستان خود اعتراف می کنیم . خانواده خود را گرد می آوریم و آنها را مجبورمی کنیم که به داستان اعتیاد ما با همه جزئیات گوش دهند ، که ما با این کار خود بدترین ترسهای انها را تأئید می کنیم و نکاتی را که از شانس خوب ما تا آنروز نمی دانستند تعریف می کنیم . در عین هیجان زدگی برای فرزندان خود در مورد اینکه چگونه بیماری داریم که مسئله آن نیستیم و چطور عاشق بهبودی خود هستیم ، و اینکه از این به بعد زندگی چقدر خوب خواهد بود ، صحبت می کنیم . و یادمان می رود که در گذشته چقدر به انها قولهای تو خالی داده ایم . ما یک روز سر زده وارد اتاق صاحب کار خود می شویم و به او اعلام می کنیم که معتاد هستیم و به او می گوییم که تا به حال از راههای خیلی زیرکانه مقدار زیاد پول از او اختلاس یا حیف و میل کرده ایم اما از این کار خود متأسفیم و دیگر آن کار را تکرار نمی کنیم .
اگر چه ممکن است تجربه ما از شتاب در جبران خسارت به این شدت نباشد اما مطمئناً منظور متن فوق را درک می کنیم که : اگر سعی کنیم بدون مشورت با راهنمای خود و بدون طرح و برنامه جبران خسارت کنیم ، ممکن است باعث خسارت جدیدی بشویم .
· آیا نیاز به تأمل و مشورت با راهنمای خود را قبل از آغاز جبران خسارت ، تشخیص می دهم ؟ آیا در هیچ شرایطی بواسطه تعجیل وشتاب در جبران خسارت باعث بروز خسارات جدیدی شده ام ؟ آن شرایط چه بوده اند ؟
بعضی از ما ممکن است هنوز فکر کنیم که اصولاً انسان خوبی هستیم و اینکه هرگز به کسی جز خودمان صدمه نزده ایم . اگر واقعاً در مورد اینکه چه کسانی در فهرست جبران خسارت ما می گنجد ، گیج شده ایم ، یا بطور مبهم می دانیم که مثلاً خانواده ما باید در این فهرست باشد اما دلیلش برای مان روشن نیست ، احتمال اینکه مسئله ای را نادیده گرفته باشیم یا انکار ما خیلی قوی باشد ، زیاد است . بعضی مواقع ما قادر به دیدن واقعیت بعضی مسائل یا بعضی شرایط نیستیم ، حتی اگر سالها از بهبودی ما گذشته باشد . پیشنهادی که اکثر ما به آن عمل می کنیم آن است که : اگر فکر می کنیم به کسی جبران خسارت بدهکاریم ، اما شرایط و دلایل ان را بخاطر نمی اوریم ، به هر حال نام او را در لیست خود بنویسیم . بعضی اوقات دلیل و شرایط را بعداً به یاد می آوریم . ما باید در حال حاضر بهترین کاری را که از دستمان در رابطه با کارکرد این قدم بر می آید را انجام دهیم . با راهنمای خود تماس بگیریم و به کار بر روی بهبودی خود ادامه دهیم . به قول معروف (( الهامات تازه ای خواهد شد )) ما باید روشن بینی خود را حفظ کنیم تا هر زمان که اگاهی بوجود آمد ، بتوانیم آن را بپذیریم . در خاتمه باید گفت که اغلب ما کارکرد این قدم را عقب می اندازیم چون تمایل به جبران خسارت از یک دسته افراد را نداریم . زیرا یا از آنها رنجش داریم و یا حتی تصور تماس با آنها برایمان وحشت آور است . لازم است که ما این قدم را شروع کنیم و نام این افراد را حتی اگر مطمئن نباشیم که می توانیم از آنها جبران خسارت کنیم در فهرست خود بنویسم . اگر در مواردی جبران خسارت کار درست و بی خطری نباشد ، راهنمای مان به ما خواهد گفت که چه کاری باید انجا دهیم .
· فهرست رنجش هایی که بر سر راه تمایل شما جهت جبران خسارت وجود دارند را بنویسید .
· آیا می توانم در حال حاضر از این رنجش ها رها شوم ؟ اگر نه آیا تمایل دارم که به هر حال نام این افراد را در فهرست خود بنویسم و بعداً نگران جبران خسارت از آنها باشم ؟
· آیا کسی هست که من به او جبران خسارت بدهکار باشم ولی او تهدیدی برای سلامت یا امنیت من باشد ، یا مورد دیگری وجود داشته باشد که من نگران حال آن شخص باشم ؟ ترسهای من چیست ؟
" کسانی که به آنها صدمه رسانیده ایم و چگونگی آن صدمات "
قبل از اینکه شروع به نوشتن فهرست خود بکنیم ، یک مفهوم دیگر وجود دارد که باید با آن آشنا شویم : و آن معنی صدمه در این قسمت است . لازم است که ما سعی کنیم تا همه راههایی که از طریق امکان صدمه رساندن وجود دارد درک کنیم ، تا فهرست ما کامل و دقیق باشد .
بعضی از انواع صدمه رساندن واضح و اشکار است . برای مثال پول یا متعلقات یک شخص یا یک مکان را بدزدیم ف صدمه ای رسانده ایم کاملاً اشکار است . به اضافه اینکه اکثر ما می توانیم به راحتی تشخیص دهیم که مورد سود استفاده جسمی یا احساسی از طرف دیگران ، یک نوع صدمه رساندن است .
در بعضی از شرایط ما مشکل برای تشخیص اینکه صدمه رسانده ایم نداریم ، اما نمی توانیم تشخیص دهیم که دقیقاً به چه کسی صدمه زده ایم . برای مثال ، ما در امتحان مدرسه تقلب کرده ایم . ما از خودمان می پرسیم آیا به معلم صدمه زده ایم ؟ یا به همکلاسیهای مان ؟ یا به خودمان ؟ یا به شاگردانی که بعد از ما آمده اند و مجبور به پرداخت هرینه بی اعتمادی ان معلم نشأت گرفته از ناصادقی ما است می باشند ؟ جواب این است که همه این افراد صدمه دیده اند ، حتی شاید غیر مستقیم . همه این افراد باید در فهرست قدم ششم ما نوشته شوند .
نهایتاً به عنوان عمیق تر صدمه می رسیم . این نوع صدمات احتمالاً مخربترین نوع صدمه می باشند ، چون آنها دقیقاً ضربه پذیرترین نقاط قلب انسانها را هدف قرار می دهند . برای مثال ، ما دوستی داشته ایم که رفاقت ما با او از سالها قبل شروع شده و ادامه داشته است . عواطف ، اعتماد و احساس تعلق ، همگی در این رقابت موجود بوده است . این رابطه همه برای دوست ما و هم برای خود ما اقعاً مهم بوده است . و بعد به یکباره و بدون هیچ توضیحی ، به دلیلی واقعی و یا تصورات باطل ، خود را از این رفاقت کنار کشیده و هیچ وقت اقدام به ترمیم یا تجدید آن نکرده ایم . از دست دادن یک دوست به اندازه کافی دردناک می باشد ، و ندانستن دلیل آن نیز دردش را مضاعف میکند . اما اکثر ما اینگونه صدمات را به دیگران تحمیل کرده ایم . ما به حس اعتماد ایشان لطمه زده ایم که ممکن است سالها طول بکشد که التیام یابد یا ترمیم شود . طرف دیگر قضیه آن است که ممکن است باعث شویم ان دوست خود را بخاطر پایان یافتن این رقابت سرزنش کند و احساس نماید که انسان دوست داشتنی نیست . در حالیکه حقیقت آن است که ما از این رابطه خسته شده بودیم و تنبلی مان می آمد آن را حفظ کنیم .
راههای زیادی برای تحمیل صدمات احساسی وجود دارد ، به عنوان مثال : غفلت و اهمال ، کم محلی کردن ، استثمار ، سوءاستفاده و تحقیر . در میان ما چه آن کسانی که احساس (( قربانی بودن )) می کنند و چه آنهایی که احساس می کنند(( انسانهای خوبی )) هستند ، ممکن است دریابند که بواسطه اینکه خود را همیشه بهتر از خود فرض می کرده اند و رفتاری داشته اند که انگار از لحلظ اخلاقی نسبت به همه برتر هستند ، باعث تحقیر دیگران شده اند . همچنین در میان ما کسانی که احساس توانا بودن و خود کفایی می کرده اند ، اگر به افرادی که قصد کمک و حمایت از ما را داشته اند اما این نیت خیرشان از طرف ما رد شده ؛ فکر کنند احتمالاً اسامی زیادی برای نوشتن در فهرست قدم هشتم پیدا خواند کرد .مشکل دیگری که به ان ، هنگام تهیه فهرست جبران خسارت برخوردیم ، انگیزه ناخودآگاه و اتوماتیک ما در تمرکز کردن برروی زمان قبل از قطع مصزف است . صداقت کامل در مورد خسارتی که در حین اعتیاد فعال به دیگران رسانده ایم ، به این دلیل که مواد مخدر مصرف می کردیم و انسانهای متفاوتی بودیم ، آسانتر است . اگر چه همه در دوران بهبودی نیز باعث خسارت و صدمه شده ایم ( آگاه و نا خوداگاه ) در واقع شاید ما به افرادی که در بهبودی ما هستند ( اعضاء دیگر جلسات معتادان گمنام ) نیز خسارت زده باشیم . بعنوان مثل : ممکن است در مورد انها غیبت کرده باشیم ، از آنها دوری کرده باشیم ، نسبت به دردهایشان بی تفاوت بوده باشیم ؛در در روابط راهنما و ره جوی آنها مداخله نموده باشیم ، سعی در کنترل رفتار رهجوی خود کرده باشیم ، در حق راهنمای خود نمک نشناسی کرده باشیم ، از سبد سنت هفتم پول دزدیده باشیم ، در بحث های خدماتی بواسطه مدت زمان پاکی خود از دیگران سوءاستفاده کرده یاشیم ، تازه واردی را از لحاظ جنسی استثمار کرده و از او بهره برده باشیم . اغلب ما برای قرار دادن اینگونه موارد در فهرست قدم ششم خیلی مشکل داریم چون حتی فکر این جبران خسارتها ما را ناراحت می کند . ما خود را قادر به داشتن رفتار معقولانه و خوبی در محیط انجمن جلسات معتادان گمنام می دانیم ، و مطمئن هستیم که دیگران نیز از ما توقع بیشتری دارند . حقیقت این است که اعضاء دیگر جلسات معتادان گمنام درک می کنند که ما در حال انجام چه کاری هستیم و ما را خواهند بخشید . اما در انتها باز هم یاد اوری می کنیم که ، فعلاً نیازی نیست که در مورد قدم نهم نگران باشیم .
" تهیه فهرست "
اولین مسئله این است که ما نمی توانیم فهرست مان را در خاطر خود نگه داریم . لازم است که ما اسم تک تک افراد و نوع خسارتی که به انها رسانده ایم را بر روی کاغذ بیاوریم . وقتی که این فهرست را بر روی کاغذ آوردیم دیگر مشکل است که کسی را فراموش کنیم یا در مورد جبران خسارتی که سعی می کردیم از آن اجتناب کنیم ، دوباره به مرحله انکار برگردیم . اگر به هر دلیلی نمی توانیم از کاغذ وقلم استفاده کنیم ، می شود ازضبط صوت یا هر روش دیگری که راهنمای ما موافق آن است کمک گرفت تا هر چه بهتر این قدم را انجام دهیم .
زمانی که آماده شدیم تا فهرست خود را تهیه کنیم ، باید در گوشه ای بنشینیم ، همه چیز هایی که درباره خسارت مختلف آموخته ایم را مرور می کنیم ، و شروع به نوشتن نماییم .
بعضی از اسامی فوراً به مغز ما خطور می کنند . بعضی دیگر ممکن است وقتی که انواع خسارتی که باعث شده ایم ، را مرور می کنیم به یادمان آیند . نیاز است که ما حتماً به قدم چهارم خود رجوع کنیم و تا آنجا که ممکن است از آن اطلاعلت کسب کنیم .
ما باید همه اسامی و موقعیت هایی را که به فکرمان می رسند را بنویسیم ، حتی اگر تقریباً ( نه کاملاً ) مطمئن باشیم که راهنمای ما خواهد گفت که در آن مورد خاص نیازی به جبران خسارت نداریم . وقتی که فهرست خود را با راهنمایمان مرور می کنیم ، اگر بعضی از اسامی حذف گردند ، بهتر از آن است که مجبور باشیم به حافظه خود فشار آوریم بلکه اسامی کسانی که ممکن است از قلم افتاده باشند را به خاطر آوریم . ضمناً در مواقعی ممکن است از قلم افتاده باشند را به خاطر آوریم . ضمناً در مواقعی که در آن باعث صدمه و خسارت شده ایم اما نام افراد درگیر یادمان نیاید . می توانیم اقلاً آن واقعه را در فهرست خود بگنجانیم .
اضافه کردن نام خودمان به این فهرست ، ممکن است باری بعضی از ما عجیب باشد . ممکن است در اوایل بهبودی به ما گفته باشند که جبران خسارات از خودمان ، یک فکر خود محورانه است ، و اینکه لازم است ما از فکر کردن دائم در مورد خود دست برداریم و به فکر کسانی که به آنها صدمه زده ایم باشیم . کل نظریه جبران خسارات از خودمان ممکن است گیج کننده باشد . بعضی از ما ممکن است فکر کنند که جبران خسارت از خود به معنی این است که چون پاک مانده ایم یا کار مهم دیگری انجام داده ایم ، به خودمان جایزه بدهیم . ما ممکن است این کار را با خریدن چیزی که از وسع ما خارج است و یا افراط در کاری اجباری ، انجام دهیم . در حقیقت ، راهی که می توانیم از آن طریق از خود جبران خسارت کنیم این است که از رفتار های غیر مسئولانه و مخرب خود دست برداریم . لازم است تا ما مواردی را که به واسته عدم توانایی در پذیرش مسئولیت های شخصی مان باعث خسارت به خود شده ایم و یا راه های متفاوت دیگری ک هاز آن طرسق برای خود مشکل درست کرده ایم (که این خود نوعی خسارت است) را شناسایی کینم . بعد وقتی که نام خود را به فهرستمان اضافه کنیم ، می توانیم خساراتی را که از لحاظ مادی ، سلامت ، احترام ، وغیره به خود زده ایم را بنویسیم. همچنين مورد احساس دیگری وجود دارد که اکثر ما با آن روبرو شده ایم : اگر به راهنمای خود خسارت زده ایم و از آن خبر نداشته باشد ، وقتی که لیست خود را با او مرور می کنیم از آن آگاه شود ، چه باید بکنیم ، در این شرایط باید با یک عضو دیگر که بهبودی او برای ما قابل احترام است ، و شاید حتی راهنمای ، راهنمایمان مشورت کنیم .
· فهرست افرادی را که به آنها خسارت زده اید با ذکر نوع و طریق خسارت بنویسید .
تمایل داشتن
حال که فهرست خود را تهیه کرده ایم ، یا اسامی جدیدی به فهرستی که از آخرین کارکرد قدم هشتم نزد خود نگه داشته بودیم ، افزوده ایم ، وقت آن است که تمایل پیدا کنیم تا جبران خسارت نماییم . برای اینکه بتوانیم تمایل پیدا کنیم ، باید حداقل کمی در مورد اینکه جبران خسارت چه ملزوماتی دارد بدانیم . قبلاً در همین کتاب در مورد اینکه به بیش ار فقط تغییر رفتار دادن ، نیاز داریم ، صحبت کردیم . اما بعضی از ما ممکن است از اینکه اصلاً ظرفیت تغییر نداریم ، بترسیم . ما می خواهیم بی ریا و صادق باشیم . ما می خواهیم از تکرار رفتارهای گذشته خود اجتناب کنیم ، اما درمورد قولهای خود در گذشته فکر می کنیم و از خود می پرسیم که آیا امکان اینکه دوباره به همانگونه رفتارکنیم وجود ندارد ؟ وقت آن است که واقعاً بهبودی خود را باور کنیم . مهم نیست که چه مدت پاکی داریم ، یا مشغول جبران چه خسارتی هستیم ، ما باید ایمان داشته باشیم که خداوند به همانگونه که او را درک می کنیم به ما قدرت و توان تغییر را خواهد داد . در می یابیم که برای بعضی از جبران خسارتهایی که بدهکاریم ، به محض نوشتن فهرست ، تمایل پیدا می کنیم ، اما برای بعضی دیگر داشتن تمایل به این آسانی نخواهد بود .
· چرا عذرخواهی تنها ، برای جبران خسارتی که زده ام ، کافی نخواهد بود ؟
· چرا تغییر رفتار تنها ، برای جبران خسارتی که زده ام ، کافی نخواهد بود ؟
به ندرت اتفاق می افتد که ما جبران خسارت مالی نداشته باشیم ، چه به کسانی که از آنها دزدی کرده باشیم ، چه به کسانی که از آنها پول قرض کرده ایم و هرگز پس نداده ایم ، چه به مغازه ها و اماکن کسب ، چه به بانکها یا مؤسسات مالی . ما می دانیم که جبران خسارت از اینها به معنی محروم شدن از مبلغی پول است که ترجیح می دهیم برای خود نگه داریم . ممکن است مدتی طول بکشد تا ما قدر ، رهایی عمیقی که پس از خلاص شدن از شر اینگونه بدهکاریها احساس خواهیم کرد را بدانیم و به همین طریق قدر تمایل به جبران خسارت را . درخواست کمک از نیروی برتر جهت پیدا کردن تمایل برای جبران خسارت نیز به ما کمک خواهد کرد .
· آیا خسارت مالی به کسی زده ام که نخواهم آن را جبران کنم ؟ اگر این خسارت را جبران کنم ، زندگی من به چه شکل خواهد بود ؟
· بعضی از جبران خسارت هایی که بدهکاریم ممکن است به اشخاصی باشد که آنها نیز به ما صدمه زده باشند . اینها معمولاً خسارتهایی هستند که ما بیشترین مشکل را جهت پیدا کردن تمایل به جبران آنها داریم . به نظر می رسد که هربار که ما به فکر جبران خسارت از آنها می افتیم ، آنقدر از آنچه که آنها با ما کرده اندعصبانی می شویم که بطور کل جبران خسارت کردن را فراموش می کنیم . اما لازمه بهبودی ما تمرین اصل روحانی بخشش می باشد . از طریق دعا و کمکهای جانبی دیگری که در دسترس ما هستند ، می توانیم در خود ظرفیت بخشش کسانی که به ما صدمه زده اند را بیابیم .
· آیا به کسی جبران خسارت بدهکار هستم ، که او نیز به من صدمه زده باشد ؟ چه اقداماتی جهت پیدا کردن تمایل برای اینگونه جبران خسارت انجام داده ام ؟
ممکن است در فهرست ما موردی برای جبران خسارت وجود داشته باشد ، که فکر کنیم هرگز قادر به انجام آن نخواهیم بود . شاید عدم تمایل ما آنقدر زیاد باشد ، که حتی نخواهیم برای تمایل پیدا کردن دعا کنیم . ما ممکن است حتی نتوانیم تصور داشتن هیچ نوع رحم و شفت یا دلسوزی نسبت به بعضی از کسانی که به انها جبران خسارت بدهکاریم ، بکنیم . در اینگونه موارد ، باید بگذاریم که فعلاً این موارد در فهرستمان باقی بمانند . ما نباید حتماً تمام جبران خسارتهایی را که بدهکاریم در یک روز و یا مدت زمان خاصی انجام دهیم . بعضی از خسارات به زمان نیاز دارند تا تمایل جبران آنها در ما بوجود آید . هربار که به فهرست قدم هشتم خود نگاه می کنیم ، باید از خود بپرسیم که آیا هنوز تمایل به جبران اینگونه خسارت پیدا کرده ایم . اگرنه ، باید هر از چند گاهی این سؤال را از خود بکنیم ؟
اصول روحانی
در قدم هشتم ، ما برروی صداقت ، شهامت ، تمایل ، و ملاطفت تمرکز می کنیم . برای تمرین اصل صداقت در قدم هشتم ، نیاز است که ما از تجربه خود در قدمهای قبلی استفاده کنیم . ما به ذات و طبیعت مشکل خود – اعتیاد – اقرار کردیم ، و بر راه حل آن تأکید کردیم . این یک عمل از روی صداقت بود . ما یک ترازنامه اخلاقی بی باکانه و جستجوگرانه از خود تهیه کردیم که این خود تمرینی برای صداقت تازه یافته ما بود . استخراج چگونگی دقیق خطاهایمان از لابلای عمق ضمیرمان نیز باعث عمیق تر شدن سطح صداقت ما گردید . به همین واسطه ما تجربه چگونگی تشخیص و جداسازی نقش خود از دیگران در مسائل را ، کسب کردیم ، و این ، همان سطح صداقتی است که ما در قدم هشتم به آن نیاز داریم . ما باید همه توجیهاتی را که در مورد خسارت زدنمان به دیگران می آوردیم ، مانند رنجش داشتن ، سرزنش دیگران ، باور اینکه ما قربانی بی گناهی بودیم را فراموش کرده و خیلی ساده فهرستمان را کامل کنیم .
· تشخیص چگونگی دقیق خطاهایمان ، به چه شکل در قدم هشتم برای ما ارزشمند است ؟ چرا ضروری است که نقش و مسئولیت من در مسائل برایم واضح و آشکار باشد ؟
· چند مثال از صداقتی که در قدمهای قبلی تجربه کرده اید را بنویسید ؟ چگونه از آن تجارب در این قدم می توانید استفاده کنید .
جهت تمرین اصل شهامت در قدم هشتم ، ما باید خودمان را به مراقبت خداوند بسپاریم . ما نمی توانیم که فهرستمان را فقط به آن مواردی که فکر می کنیم نتیجه مطلوبی خواهد داشت ، محدود کنیم . باید باور داشته باشیم که نیروی برتر ما ، بردباری ، فروتنی ، اعتماد به نفس ، یا هر چیز دیگری که جهت جبران خسارت به آن نیاز داریم را به ما خواهد داد . چه لازم باشد که ما با کسی روبرو شویم که نمی دانیم با دیدن او چه احساس یا حالی به ما دست خواهد داد ، چه مجبور باشیم که پی آمد و نتیجه گناه یا جرمی را که در گذشته کرده ایم بپذیریم ، به هر حال به کمک نیروی برترمان قادر خواهیم بود با آن شرایط روبرو شویم .
· چند مثال از شهامتی که در قدمهای قبلی تجربه کرده اید را بنویسید ؟ چگونه از آن تجارب در این قدم می توانید استفاده کنید .
قبلاً در این قدم در مورد تمایل زیاد صحبت کرده ایم ، به خصوص در مورد تمایل برای جبران خسارت . به هر حال ما به حداقلی از تمایل برای کار کردن این قدم نیاز داریم که هیچ ربطی هم به جبران خسارت ندارد . اول از همه ما به تمایل برای تهیه کردن فهرستمان نیاز داریم . علیرغم احساسی که ممکن است نسبت به اضافه کردن اسمی به فهرستمان داشته باشیم ، لازم است که تمایل پیدا کنیم این کار را انجام دهیم . همچنین نیاز است که تمایل داشته باشیم تا اصول روحانی دیگری که مربوط به این قدم هستند را تمرین کنیم .
· آیا اسمی هست که من هنوز به فهرست خود اضافه نکرده باشم ؟ آیا تمایل دارم که اکنون اضافه کنم ؟ آیا فهرست من کامل است ؟
· چه اقداماتی جهت افزایش تمایل خود انجام داده ام ؟
· در مورد دعا کردن برای پیدا کردن تمایل چه احساسی دارم ؟
در این مرحله از بهبودی امکان دست یافتن به یک روحیه با ملاطفت و با شفقت وجود دارد . قبل از اینکه قدمهای قبلی را کار کنیم ، آنقدر با احساس رنجش ، سرزنش ، و تأسف به حال خود درگیر بودیم که نمی توانستیم به دیگران فکر کنیم . در حالیکه توانائی احساس یک انسان معمولی بودن را پیدا می کنیم ، در همان حال می توانیم تشخیص دهیم که دیگران نیز دارند بیشترین سعی خود را برای انسان بهتری بودن ، می کنند . ما می دانیم که به طور متناوب در معرض شک و تردید در مورد خود و احساس عدم امنیت هستیم . این مسئله در مورد دیگران نیز صدق می کند . ما می دانیم که خیلی از مواقع قبل از اینکه فکر کنیم ، حرف می زنیم . دیگران نیز همینطور . ما درک می کنیم که آنها نیز مثل ما از این حرکات خد پشیمان و متأسف می شوند . ما می دانیم که مستعد درک و تعبیر غلط از شرایط و اتفاقات ، و نشان دادن عکس العملهای افراطی یا تفریطی نسبت به آنها هستیم . درنتیجه ، امروز وقتی می بینیم کسی از روی نواقص شخصیتی خود عمل می کند ، بجای اینکه عصبانی یا خشمگین شویم با او همدلی و همدردی می کنیم ، برای اینکه می دانیم که چه چیز باعث اینگونه رفتار شده است . قلب ما وقتی که می بینیم با دیگران ، رؤیاها ، احساسات ، ترسها ، علائق ، و یا اشتباهات مشترکی داریم ، پر از رحم و بخشش می شود .
· آیا احساس وصل بودن یا مربوط بودن به دیگران می کنم ؟ توضیح دهید .
· آیا احساس همدلی و ملاطفت برای دیگران دارم ؟ توضیح دهید .
حرکت به جلو
صحبت درباره تک تک موارد فهرست جبران خسارت با راهنمایمان ضروری است . مهم نیست که چه مدت است که پاک هستیم ، یا چقدر در جبران خسارت تجربه داریم . همه ما وقتی که به تنهایی بخواهیم این قدم راکار کنیم در معرض خطر قضاوت غلط کردن هستیم ، اما اغلب درمی یابیم که وقتی به مسائل از چشم دیگران نگاه می کنیم ، همه چیز واضح تر است . ما به بصیرت و تشویق راهنمای خود و نیز به بینش و امید او نیازمندیم . اعجاب آور است که یک صحبت ساده با راهنمایمان تا چه حد میتواند به ما دردست یافتن به نیرویی که در درون ما نهفته است ، کمک کند . وقتی که ما از شر مسائل تأثیرگذار و گمراه کننده رها شویم ، و به رشته محکم آرامش ، فروتنی ، و بخشش چنگ بیندازیم ، برای انجام قدم نهم آماده هستیم .
" ما فهرستی از تمام کسانی که به آنها صدمه زده بودیم تهیه کرده و خواستار جبران خسارت از تمام آنها شدیم "
تا اینجا ، قدمها بیشتر بر روی خودمان و رابطه ما با خداوند به آنگونه که او را درک می کنیم متمرکز بودند . با اغاز قدم هشتم ما دیگران را نیز وارد فرآیند التیام می نماییم – افرادی که به انها بواسطه اعتیادمان صدمه رسانده ایم – کسانی که قصد داشتیم به آنها اسیب برسانیم – اشخاصی که تصادفاً به انها صدمه زذه ایم – اشخاصی که دیگر در زندگی ما وجود ندارند و افرادی که قرار است تا اخر عمر با آنها رابطه نزدیک داشته باشیم .
قدم هشتم در رابطه با تشخیص صدماتی است که باعث شده ایم . فرقی هم نمی کند که ما بواسطه خشم – بی دقتی – و یا ترس باعث انها شده باشیم . و مهم نیست که رفتارهای ما براساس خود خواهی – تکبر – ناصادقی و یا هر نقص اخلاقی دیگر بوده اند یا نه . حتی مهم نیست که ما قصد صدمه زدن داشتایم یا خیر . هر نوع صدمه و آسیبی که رسانه باشیم موضوع قدم هشتم خواهد بود .
ممکن است دریابیم که بعضی از صدماتی که رسانده ایم نمی توانیم جبران کنیم . ممکن است که ما خود مستقیماً نتوانیم خسارت را جبران کنیم یا ممکن است بعداً بفهمیم که مسئول چیزی که در فهرست خود نوشته ایم نیستیم . راهنمای ما قبل از اینکه به قدم نهم برویم ، جهت تشخیص این موارد به ما کمک خواهد کرد . در حال حاضر وظیفه ما این است که تشخیص دهیم به چه کسانی صدمه زده ایم ، آن صدمات چه بوده اند ، و اینکه تمایل پیدا کنیم که آنها را جبران کنیم .
طبیعی است که در حین کارکرد دم هشتم ، به فکر این باشیم که در قدم نهم چگونه می توانیم جبران خسارت کنیم . افکاری که در مورد جبران خسارت داریم ، مطمئناً بر روی کارکرد این قدم تأثیر خواهد گذاشت . ممکن است لازم باشد که برخی از سوءتفاهمات معمول را قبل از نوشتن فهرست مان ، از سر راه برداریم .
خیلی عالی است که ما قبل از شروع به مرمت روابطمان با بعضی از افراد کرده ایم . احتمالاً خانواده ما از اینکه دیگر مواد مخدر مصرف نمی کنیم بسیار شاد هستند . بعضی از صدمات آشکاری که ما بر دیگران تحمیل می کردیم به محض قطع مصرف مان پایان یافته اند . اگر توانسته باشیم که شغل خود را حفظ کنیم یا به تحصیلات خود ادامه دهیم ، احتمالاً در حال حاضر در این مکانها خیلی بهتر عمل می نماییم . ما دیگر به همکاران ، صاحب کار ، همکلاس و یا استادان خود آسیب نمی رسانیم . اما آیا این کافی است ؟
ما احتمالاً در جلسات از دیگران شنیده ایم که جبران خسارت به معنی تغییر کردن است و نه به معنی معذرت خواهی تنها – مسئله مهم این است که ما حالا با دیگران چگونه رفتار می کنیم . البته منظور این نیست که معذرت خواهی رسمی در جلسات معتادان گمنام مرسوم نیست . بلکه جبران خسارت مستقیم و رو در رو ابزاری قدرتمند جهت رشد روحانی خودمان و همینطور آسایش خیال کسانی است که مدتها منتظر ان بوده اند . چیزی که اعضاء ما برآن اصرار دارند این است که نمی توانیم فقط یک معذرت خواهی خشک وخالی و ناقص بکنیم و بلافاصله همان کاری را که باعث صدمه شده بود را تکرار نمایم .
بعضی از ما در این مرحله ممکن است احساس کسالت نماییم ، بخصوص اگر راهنمای مان در هفت قدم اول ما را مجبور به نوشتن مبسوط و زیادی کرده باشد . در قدم چهار ما از رفتارهای خود ترازنامه گرفتیم و در قدم شش نواقص اخلاقی خود را لیست کردیم و حال باید همان شرایط را با زاویه ای دیکر بررسی کنیم . پس از اتمام کارکرد قدماه ف ممکن است بنظر آید که ما زندگی و اعتیادمان را از کلیه راههای ممکن برسی کرده ایم و از خودمان بپرسیم که : ایا واقعاض همه این کارها لازم است ؟ ایا با بارها و بارها مرور یک مسئله ، در حال تنبیه خودمان نیستیم ؟
نه اینطور نیست . قدم هشتم آغاز فرآیندی است که به ما اجازه می دهد تا خود را با دیگران مساوی احساس کنیم . بجای احساس گناه و خجالت ، . بجای احساس اینکه همیشه از دیگران کمتر هستیم ، قادر خواهیم بود که در چشم دیگران نگاه کنیم . دیگر نیاز نیست که از کسی اجتناب کنیم . دیگر لازم نیست از کسی بترسیم که بخاطر اعمال یا غفلت در انجام مسئولیتي ممکن است که گیر بیفتیم یا تنبیه شویم ما آزاد خواهیم شد .
· آیا به هیچ شکلی در کارکرد قدم هشتم مردد هستسم چرا؟
بعضی از ما به شکلی دیگر در این قدم افراط می کنیم : ما نمی توانیم صبر کنیم و می خواهیم هر چه سریعتر همه چیز را درست کنیم . غافل از اینکه ممکن است باعث صدمات جدیدی شویم . ما ناآگاه و غافل به پیش می رویم و نزد همسر و دوستان خود اعتراف می کنیم . خانواده خود را گرد می آوریم و آنها را مجبورمی کنیم که به داستان اعتیاد ما با همه جزئیات گوش دهند ، که ما با این کار خود بدترین ترسهای انها را تأئید می کنیم و نکاتی را که از شانس خوب ما تا آنروز نمی دانستند تعریف می کنیم . در عین هیجان زدگی برای فرزندان خود در مورد اینکه چگونه بیماری داریم که مسئله آن نیستیم و چطور عاشق بهبودی خود هستیم ، و اینکه از این به بعد زندگی چقدر خوب خواهد بود ، صحبت می کنیم . و یادمان می رود که در گذشته چقدر به انها قولهای تو خالی داده ایم . ما یک روز سر زده وارد اتاق صاحب کار خود می شویم و به او اعلام می کنیم که معتاد هستیم و به او می گوییم که تا به حال از راههای خیلی زیرکانه مقدار زیاد پول از او اختلاس یا حیف و میل کرده ایم اما از این کار خود متأسفیم و دیگر آن کار را تکرار نمی کنیم .
اگر چه ممکن است تجربه ما از شتاب در جبران خسارت به این شدت نباشد اما مطمئناً منظور متن فوق را درک می کنیم که : اگر سعی کنیم بدون مشورت با راهنمای خود و بدون طرح و برنامه جبران خسارت کنیم ، ممکن است باعث خسارت جدیدی بشویم .
· آیا نیاز به تأمل و مشورت با راهنمای خود را قبل از آغاز جبران خسارت ، تشخیص می دهم ؟ آیا در هیچ شرایطی بواسطه تعجیل وشتاب در جبران خسارت باعث بروز خسارات جدیدی شده ام ؟ آن شرایط چه بوده اند ؟
بعضی از ما ممکن است هنوز فکر کنیم که اصولاً انسان خوبی هستیم و اینکه هرگز به کسی جز خودمان صدمه نزده ایم . اگر واقعاً در مورد اینکه چه کسانی در فهرست جبران خسارت ما می گنجد ، گیج شده ایم ، یا بطور مبهم می دانیم که مثلاً خانواده ما باید در این فهرست باشد اما دلیلش برای مان روشن نیست ، احتمال اینکه مسئله ای را نادیده گرفته باشیم یا انکار ما خیلی قوی باشد ، زیاد است . بعضی مواقع ما قادر به دیدن واقعیت بعضی مسائل یا بعضی شرایط نیستیم ، حتی اگر سالها از بهبودی ما گذشته باشد . پیشنهادی که اکثر ما به آن عمل می کنیم آن است که : اگر فکر می کنیم به کسی جبران خسارت بدهکاریم ، اما شرایط و دلایل ان را بخاطر نمی اوریم ، به هر حال نام او را در لیست خود بنویسیم . بعضی اوقات دلیل و شرایط را بعداً به یاد می آوریم . ما باید در حال حاضر بهترین کاری را که از دستمان در رابطه با کارکرد این قدم بر می آید را انجام دهیم . با راهنمای خود تماس بگیریم و به کار بر روی بهبودی خود ادامه دهیم . به قول معروف (( الهامات تازه ای خواهد شد )) ما باید روشن بینی خود را حفظ کنیم تا هر زمان که اگاهی بوجود آمد ، بتوانیم آن را بپذیریم . در خاتمه باید گفت که اغلب ما کارکرد این قدم را عقب می اندازیم چون تمایل به جبران خسارت از یک دسته افراد را نداریم . زیرا یا از آنها رنجش داریم و یا حتی تصور تماس با آنها برایمان وحشت آور است . لازم است که ما این قدم را شروع کنیم و نام این افراد را حتی اگر مطمئن نباشیم که می توانیم از آنها جبران خسارت کنیم در فهرست خود بنویسم . اگر در مواردی جبران خسارت کار درست و بی خطری نباشد ، راهنمای مان به ما خواهد گفت که چه کاری باید انجا دهیم .
· فهرست رنجش هایی که بر سر راه تمایل شما جهت جبران خسارت وجود دارند را بنویسید .
· آیا می توانم در حال حاضر از این رنجش ها رها شوم ؟ اگر نه آیا تمایل دارم که به هر حال نام این افراد را در فهرست خود بنویسم و بعداً نگران جبران خسارت از آنها باشم ؟
· آیا کسی هست که من به او جبران خسارت بدهکار باشم ولی او تهدیدی برای سلامت یا امنیت من باشد ، یا مورد دیگری وجود داشته باشد که من نگران حال آن شخص باشم ؟ ترسهای من چیست ؟
" کسانی که به آنها صدمه رسانیده ایم و چگونگی آن صدمات "
قبل از اینکه شروع به نوشتن فهرست خود بکنیم ، یک مفهوم دیگر وجود دارد که باید با آن آشنا شویم : و آن معنی صدمه در این قسمت است . لازم است که ما سعی کنیم تا همه راههایی که از طریق امکان صدمه رساندن وجود دارد درک کنیم ، تا فهرست ما کامل و دقیق باشد .
بعضی از انواع صدمه رساندن واضح و اشکار است . برای مثال پول یا متعلقات یک شخص یا یک مکان را بدزدیم ف صدمه ای رسانده ایم کاملاً اشکار است . به اضافه اینکه اکثر ما می توانیم به راحتی تشخیص دهیم که مورد سود استفاده جسمی یا احساسی از طرف دیگران ، یک نوع صدمه رساندن است .
در بعضی از شرایط ما مشکل برای تشخیص اینکه صدمه رسانده ایم نداریم ، اما نمی توانیم تشخیص دهیم که دقیقاً به چه کسی صدمه زده ایم . برای مثال ، ما در امتحان مدرسه تقلب کرده ایم . ما از خودمان می پرسیم آیا به معلم صدمه زده ایم ؟ یا به همکلاسیهای مان ؟ یا به خودمان ؟ یا به شاگردانی که بعد از ما آمده اند و مجبور به پرداخت هرینه بی اعتمادی ان معلم نشأت گرفته از ناصادقی ما است می باشند ؟ جواب این است که همه این افراد صدمه دیده اند ، حتی شاید غیر مستقیم . همه این افراد باید در فهرست قدم ششم ما نوشته شوند .
نهایتاً به عنوان عمیق تر صدمه می رسیم . این نوع صدمات احتمالاً مخربترین نوع صدمه می باشند ، چون آنها دقیقاً ضربه پذیرترین نقاط قلب انسانها را هدف قرار می دهند . برای مثال ، ما دوستی داشته ایم که رفاقت ما با او از سالها قبل شروع شده و ادامه داشته است . عواطف ، اعتماد و احساس تعلق ، همگی در این رقابت موجود بوده است . این رابطه همه برای دوست ما و هم برای خود ما اقعاً مهم بوده است . و بعد به یکباره و بدون هیچ توضیحی ، به دلیلی واقعی و یا تصورات باطل ، خود را از این رفاقت کنار کشیده و هیچ وقت اقدام به ترمیم یا تجدید آن نکرده ایم . از دست دادن یک دوست به اندازه کافی دردناک می باشد ، و ندانستن دلیل آن نیز دردش را مضاعف میکند . اما اکثر ما اینگونه صدمات را به دیگران تحمیل کرده ایم . ما به حس اعتماد ایشان لطمه زده ایم که ممکن است سالها طول بکشد که التیام یابد یا ترمیم شود . طرف دیگر قضیه آن است که ممکن است باعث شویم ان دوست خود را بخاطر پایان یافتن این رقابت سرزنش کند و احساس نماید که انسان دوست داشتنی نیست . در حالیکه حقیقت آن است که ما از این رابطه خسته شده بودیم و تنبلی مان می آمد آن را حفظ کنیم .
راههای زیادی برای تحمیل صدمات احساسی وجود دارد ، به عنوان مثال : غفلت و اهمال ، کم محلی کردن ، استثمار ، سوءاستفاده و تحقیر . در میان ما چه آن کسانی که احساس (( قربانی بودن )) می کنند و چه آنهایی که احساس می کنند(( انسانهای خوبی )) هستند ، ممکن است دریابند که بواسطه اینکه خود را همیشه بهتر از خود فرض می کرده اند و رفتاری داشته اند که انگار از لحلظ اخلاقی نسبت به همه برتر هستند ، باعث تحقیر دیگران شده اند . همچنین در میان ما کسانی که احساس توانا بودن و خود کفایی می کرده اند ، اگر به افرادی که قصد کمک و حمایت از ما را داشته اند اما این نیت خیرشان از طرف ما رد شده ؛ فکر کنند احتمالاً اسامی زیادی برای نوشتن در فهرست قدم هشتم پیدا خواند کرد .مشکل دیگری که به ان ، هنگام تهیه فهرست جبران خسارت برخوردیم ، انگیزه ناخودآگاه و اتوماتیک ما در تمرکز کردن برروی زمان قبل از قطع مصزف است . صداقت کامل در مورد خسارتی که در حین اعتیاد فعال به دیگران رسانده ایم ، به این دلیل که مواد مخدر مصرف می کردیم و انسانهای متفاوتی بودیم ، آسانتر است . اگر چه همه در دوران بهبودی نیز باعث خسارت و صدمه شده ایم ( آگاه و نا خوداگاه ) در واقع شاید ما به افرادی که در بهبودی ما هستند ( اعضاء دیگر جلسات معتادان گمنام ) نیز خسارت زده باشیم . بعنوان مثل : ممکن است در مورد انها غیبت کرده باشیم ، از آنها دوری کرده باشیم ، نسبت به دردهایشان بی تفاوت بوده باشیم ؛در در روابط راهنما و ره جوی آنها مداخله نموده باشیم ، سعی در کنترل رفتار رهجوی خود کرده باشیم ، در حق راهنمای خود نمک نشناسی کرده باشیم ، از سبد سنت هفتم پول دزدیده باشیم ، در بحث های خدماتی بواسطه مدت زمان پاکی خود از دیگران سوءاستفاده کرده یاشیم ، تازه واردی را از لحاظ جنسی استثمار کرده و از او بهره برده باشیم . اغلب ما برای قرار دادن اینگونه موارد در فهرست قدم ششم خیلی مشکل داریم چون حتی فکر این جبران خسارتها ما را ناراحت می کند . ما خود را قادر به داشتن رفتار معقولانه و خوبی در محیط انجمن جلسات معتادان گمنام می دانیم ، و مطمئن هستیم که دیگران نیز از ما توقع بیشتری دارند . حقیقت این است که اعضاء دیگر جلسات معتادان گمنام درک می کنند که ما در حال انجام چه کاری هستیم و ما را خواهند بخشید . اما در انتها باز هم یاد اوری می کنیم که ، فعلاً نیازی نیست که در مورد قدم نهم نگران باشیم .
" تهیه فهرست "
اولین مسئله این است که ما نمی توانیم فهرست مان را در خاطر خود نگه داریم . لازم است که ما اسم تک تک افراد و نوع خسارتی که به انها رسانده ایم را بر روی کاغذ بیاوریم . وقتی که این فهرست را بر روی کاغذ آوردیم دیگر مشکل است که کسی را فراموش کنیم یا در مورد جبران خسارتی که سعی می کردیم از آن اجتناب کنیم ، دوباره به مرحله انکار برگردیم . اگر به هر دلیلی نمی توانیم از کاغذ وقلم استفاده کنیم ، می شود ازضبط صوت یا هر روش دیگری که راهنمای ما موافق آن است کمک گرفت تا هر چه بهتر این قدم را انجام دهیم .
زمانی که آماده شدیم تا فهرست خود را تهیه کنیم ، باید در گوشه ای بنشینیم ، همه چیز هایی که درباره خسارت مختلف آموخته ایم را مرور می کنیم ، و شروع به نوشتن نماییم .
بعضی از اسامی فوراً به مغز ما خطور می کنند . بعضی دیگر ممکن است وقتی که انواع خسارتی که باعث شده ایم ، را مرور می کنیم به یادمان آیند . نیاز است که ما حتماً به قدم چهارم خود رجوع کنیم و تا آنجا که ممکن است از آن اطلاعلت کسب کنیم .
ما باید همه اسامی و موقعیت هایی را که به فکرمان می رسند را بنویسیم ، حتی اگر تقریباً ( نه کاملاً ) مطمئن باشیم که راهنمای ما خواهد گفت که در آن مورد خاص نیازی به جبران خسارت نداریم . وقتی که فهرست خود را با راهنمایمان مرور می کنیم ، اگر بعضی از اسامی حذف گردند ، بهتر از آن است که مجبور باشیم به حافظه خود فشار آوریم بلکه اسامی کسانی که ممکن است از قلم افتاده باشند را به خاطر آوریم . ضمناً در مواقعی ممکن است از قلم افتاده باشند را به خاطر آوریم . ضمناً در مواقعی که در آن باعث صدمه و خسارت شده ایم اما نام افراد درگیر یادمان نیاید . می توانیم اقلاً آن واقعه را در فهرست خود بگنجانیم .
اضافه کردن نام خودمان به این فهرست ، ممکن است باری بعضی از ما عجیب باشد . ممکن است در اوایل بهبودی به ما گفته باشند که جبران خسارات از خودمان ، یک فکر خود محورانه است ، و اینکه لازم است ما از فکر کردن دائم در مورد خود دست برداریم و به فکر کسانی که به آنها صدمه زده ایم باشیم . کل نظریه جبران خسارات از خودمان ممکن است گیج کننده باشد . بعضی از ما ممکن است فکر کنند که جبران خسارت از خود به معنی این است که چون پاک مانده ایم یا کار مهم دیگری انجام داده ایم ، به خودمان جایزه بدهیم . ما ممکن است این کار را با خریدن چیزی که از وسع ما خارج است و یا افراط در کاری اجباری ، انجام دهیم . در حقیقت ، راهی که می توانیم از آن طریق از خود جبران خسارت کنیم این است که از رفتار های غیر مسئولانه و مخرب خود دست برداریم . لازم است تا ما مواردی را که به واسته عدم توانایی در پذیرش مسئولیت های شخصی مان باعث خسارت به خود شده ایم و یا راه های متفاوت دیگری ک هاز آن طرسق برای خود مشکل درست کرده ایم (که این خود نوعی خسارت است) را شناسایی کینم . بعد وقتی که نام خود را به فهرستمان اضافه کنیم ، می توانیم خساراتی را که از لحاظ مادی ، سلامت ، احترام ، وغیره به خود زده ایم را بنویسیم. همچنين مورد احساس دیگری وجود دارد که اکثر ما با آن روبرو شده ایم : اگر به راهنمای خود خسارت زده ایم و از آن خبر نداشته باشد ، وقتی که لیست خود را با او مرور می کنیم از آن آگاه شود ، چه باید بکنیم ، در این شرایط باید با یک عضو دیگر که بهبودی او برای ما قابل احترام است ، و شاید حتی راهنمای ، راهنمایمان مشورت کنیم .
· فهرست افرادی را که به آنها خسارت زده اید با ذکر نوع و طریق خسارت بنویسید .
تمایل داشتن
حال که فهرست خود را تهیه کرده ایم ، یا اسامی جدیدی به فهرستی که از آخرین کارکرد قدم هشتم نزد خود نگه داشته بودیم ، افزوده ایم ، وقت آن است که تمایل پیدا کنیم تا جبران خسارت نماییم . برای اینکه بتوانیم تمایل پیدا کنیم ، باید حداقل کمی در مورد اینکه جبران خسارت چه ملزوماتی دارد بدانیم . قبلاً در همین کتاب در مورد اینکه به بیش ار فقط تغییر رفتار دادن ، نیاز داریم ، صحبت کردیم . اما بعضی از ما ممکن است از اینکه اصلاً ظرفیت تغییر نداریم ، بترسیم . ما می خواهیم بی ریا و صادق باشیم . ما می خواهیم از تکرار رفتارهای گذشته خود اجتناب کنیم ، اما درمورد قولهای خود در گذشته فکر می کنیم و از خود می پرسیم که آیا امکان اینکه دوباره به همانگونه رفتارکنیم وجود ندارد ؟ وقت آن است که واقعاً بهبودی خود را باور کنیم . مهم نیست که چه مدت پاکی داریم ، یا مشغول جبران چه خسارتی هستیم ، ما باید ایمان داشته باشیم که خداوند به همانگونه که او را درک می کنیم به ما قدرت و توان تغییر را خواهد داد . در می یابیم که برای بعضی از جبران خسارتهایی که بدهکاریم ، به محض نوشتن فهرست ، تمایل پیدا می کنیم ، اما برای بعضی دیگر داشتن تمایل به این آسانی نخواهد بود .
· چرا عذرخواهی تنها ، برای جبران خسارتی که زده ام ، کافی نخواهد بود ؟
· چرا تغییر رفتار تنها ، برای جبران خسارتی که زده ام ، کافی نخواهد بود ؟
به ندرت اتفاق می افتد که ما جبران خسارت مالی نداشته باشیم ، چه به کسانی که از آنها دزدی کرده باشیم ، چه به کسانی که از آنها پول قرض کرده ایم و هرگز پس نداده ایم ، چه به مغازه ها و اماکن کسب ، چه به بانکها یا مؤسسات مالی . ما می دانیم که جبران خسارت از اینها به معنی محروم شدن از مبلغی پول است که ترجیح می دهیم برای خود نگه داریم . ممکن است مدتی طول بکشد تا ما قدر ، رهایی عمیقی که پس از خلاص شدن از شر اینگونه بدهکاریها احساس خواهیم کرد را بدانیم و به همین طریق قدر تمایل به جبران خسارت را . درخواست کمک از نیروی برتر جهت پیدا کردن تمایل برای جبران خسارت نیز به ما کمک خواهد کرد .
· آیا خسارت مالی به کسی زده ام که نخواهم آن را جبران کنم ؟ اگر این خسارت را جبران کنم ، زندگی من به چه شکل خواهد بود ؟
· بعضی از جبران خسارت هایی که بدهکاریم ممکن است به اشخاصی باشد که آنها نیز به ما صدمه زده باشند . اینها معمولاً خسارتهایی هستند که ما بیشترین مشکل را جهت پیدا کردن تمایل به جبران آنها داریم . به نظر می رسد که هربار که ما به فکر جبران خسارت از آنها می افتیم ، آنقدر از آنچه که آنها با ما کرده اندعصبانی می شویم که بطور کل جبران خسارت کردن را فراموش می کنیم . اما لازمه بهبودی ما تمرین اصل روحانی بخشش می باشد . از طریق دعا و کمکهای جانبی دیگری که در دسترس ما هستند ، می توانیم در خود ظرفیت بخشش کسانی که به ما صدمه زده اند را بیابیم .
· آیا به کسی جبران خسارت بدهکار هستم ، که او نیز به من صدمه زده باشد ؟ چه اقداماتی جهت پیدا کردن تمایل برای اینگونه جبران خسارت انجام داده ام ؟
ممکن است در فهرست ما موردی برای جبران خسارت وجود داشته باشد ، که فکر کنیم هرگز قادر به انجام آن نخواهیم بود . شاید عدم تمایل ما آنقدر زیاد باشد ، که حتی نخواهیم برای تمایل پیدا کردن دعا کنیم . ما ممکن است حتی نتوانیم تصور داشتن هیچ نوع رحم و شفت یا دلسوزی نسبت به بعضی از کسانی که به انها جبران خسارت بدهکاریم ، بکنیم . در اینگونه موارد ، باید بگذاریم که فعلاً این موارد در فهرستمان باقی بمانند . ما نباید حتماً تمام جبران خسارتهایی را که بدهکاریم در یک روز و یا مدت زمان خاصی انجام دهیم . بعضی از خسارات به زمان نیاز دارند تا تمایل جبران آنها در ما بوجود آید . هربار که به فهرست قدم هشتم خود نگاه می کنیم ، باید از خود بپرسیم که آیا هنوز تمایل به جبران اینگونه خسارت پیدا کرده ایم . اگرنه ، باید هر از چند گاهی این سؤال را از خود بکنیم ؟
اصول روحانی
در قدم هشتم ، ما برروی صداقت ، شهامت ، تمایل ، و ملاطفت تمرکز می کنیم . برای تمرین اصل صداقت در قدم هشتم ، نیاز است که ما از تجربه خود در قدمهای قبلی استفاده کنیم . ما به ذات و طبیعت مشکل خود – اعتیاد – اقرار کردیم ، و بر راه حل آن تأکید کردیم . این یک عمل از روی صداقت بود . ما یک ترازنامه اخلاقی بی باکانه و جستجوگرانه از خود تهیه کردیم که این خود تمرینی برای صداقت تازه یافته ما بود . استخراج چگونگی دقیق خطاهایمان از لابلای عمق ضمیرمان نیز باعث عمیق تر شدن سطح صداقت ما گردید . به همین واسطه ما تجربه چگونگی تشخیص و جداسازی نقش خود از دیگران در مسائل را ، کسب کردیم ، و این ، همان سطح صداقتی است که ما در قدم هشتم به آن نیاز داریم . ما باید همه توجیهاتی را که در مورد خسارت زدنمان به دیگران می آوردیم ، مانند رنجش داشتن ، سرزنش دیگران ، باور اینکه ما قربانی بی گناهی بودیم را فراموش کرده و خیلی ساده فهرستمان را کامل کنیم .
· تشخیص چگونگی دقیق خطاهایمان ، به چه شکل در قدم هشتم برای ما ارزشمند است ؟ چرا ضروری است که نقش و مسئولیت من در مسائل برایم واضح و آشکار باشد ؟
· چند مثال از صداقتی که در قدمهای قبلی تجربه کرده اید را بنویسید ؟ چگونه از آن تجارب در این قدم می توانید استفاده کنید .
جهت تمرین اصل شهامت در قدم هشتم ، ما باید خودمان را به مراقبت خداوند بسپاریم . ما نمی توانیم که فهرستمان را فقط به آن مواردی که فکر می کنیم نتیجه مطلوبی خواهد داشت ، محدود کنیم . باید باور داشته باشیم که نیروی برتر ما ، بردباری ، فروتنی ، اعتماد به نفس ، یا هر چیز دیگری که جهت جبران خسارت به آن نیاز داریم را به ما خواهد داد . چه لازم باشد که ما با کسی روبرو شویم که نمی دانیم با دیدن او چه احساس یا حالی به ما دست خواهد داد ، چه مجبور باشیم که پی آمد و نتیجه گناه یا جرمی را که در گذشته کرده ایم بپذیریم ، به هر حال به کمک نیروی برترمان قادر خواهیم بود با آن شرایط روبرو شویم .
· چند مثال از شهامتی که در قدمهای قبلی تجربه کرده اید را بنویسید ؟ چگونه از آن تجارب در این قدم می توانید استفاده کنید .
قبلاً در این قدم در مورد تمایل زیاد صحبت کرده ایم ، به خصوص در مورد تمایل برای جبران خسارت . به هر حال ما به حداقلی از تمایل برای کار کردن این قدم نیاز داریم که هیچ ربطی هم به جبران خسارت ندارد . اول از همه ما به تمایل برای تهیه کردن فهرستمان نیاز داریم . علیرغم احساسی که ممکن است نسبت به اضافه کردن اسمی به فهرستمان داشته باشیم ، لازم است که تمایل پیدا کنیم این کار را انجام دهیم . همچنین نیاز است که تمایل داشته باشیم تا اصول روحانی دیگری که مربوط به این قدم هستند را تمرین کنیم .
· آیا اسمی هست که من هنوز به فهرست خود اضافه نکرده باشم ؟ آیا تمایل دارم که اکنون اضافه کنم ؟ آیا فهرست من کامل است ؟
· چه اقداماتی جهت افزایش تمایل خود انجام داده ام ؟
· در مورد دعا کردن برای پیدا کردن تمایل چه احساسی دارم ؟
در این مرحله از بهبودی امکان دست یافتن به یک روحیه با ملاطفت و با شفقت وجود دارد . قبل از اینکه قدمهای قبلی را کار کنیم ، آنقدر با احساس رنجش ، سرزنش ، و تأسف به حال خود درگیر بودیم که نمی توانستیم به دیگران فکر کنیم . در حالیکه توانائی احساس یک انسان معمولی بودن را پیدا می کنیم ، در همان حال می توانیم تشخیص دهیم که دیگران نیز دارند بیشترین سعی خود را برای انسان بهتری بودن ، می کنند . ما می دانیم که به طور متناوب در معرض شک و تردید در مورد خود و احساس عدم امنیت هستیم . این مسئله در مورد دیگران نیز صدق می کند . ما می دانیم که خیلی از مواقع قبل از اینکه فکر کنیم ، حرف می زنیم . دیگران نیز همینطور . ما درک می کنیم که آنها نیز مثل ما از این حرکات خد پشیمان و متأسف می شوند . ما می دانیم که مستعد درک و تعبیر غلط از شرایط و اتفاقات ، و نشان دادن عکس العملهای افراطی یا تفریطی نسبت به آنها هستیم . درنتیجه ، امروز وقتی می بینیم کسی از روی نواقص شخصیتی خود عمل می کند ، بجای اینکه عصبانی یا خشمگین شویم با او همدلی و همدردی می کنیم ، برای اینکه می دانیم که چه چیز باعث اینگونه رفتار شده است . قلب ما وقتی که می بینیم با دیگران ، رؤیاها ، احساسات ، ترسها ، علائق ، و یا اشتباهات مشترکی داریم ، پر از رحم و بخشش می شود .
· آیا احساس وصل بودن یا مربوط بودن به دیگران می کنم ؟ توضیح دهید .
· آیا احساس همدلی و ملاطفت برای دیگران دارم ؟ توضیح دهید .
حرکت به جلو
صحبت درباره تک تک موارد فهرست جبران خسارت با راهنمایمان ضروری است . مهم نیست که چه مدت است که پاک هستیم ، یا چقدر در جبران خسارت تجربه داریم . همه ما وقتی که به تنهایی بخواهیم این قدم راکار کنیم در معرض خطر قضاوت غلط کردن هستیم ، اما اغلب درمی یابیم که وقتی به مسائل از چشم دیگران نگاه می کنیم ، همه چیز واضح تر است . ما به بصیرت و تشویق راهنمای خود و نیز به بینش و امید او نیازمندیم . اعجاب آور است که یک صحبت ساده با راهنمایمان تا چه حد میتواند به ما دردست یافتن به نیرویی که در درون ما نهفته است ، کمک کند . وقتی که ما از شر مسائل تأثیرگذار و گمراه کننده رها شویم ، و به رشته محکم آرامش ، فروتنی ، و بخشش چنگ بیندازیم ، برای انجام قدم نهم آماده هستیم .