2014-01-31، 01:29
19اسفند
بوي بهار به آرامي از پنجرهی اتاقم به من نويد آمدن فصل شكوفايي و فصل تغيير كردن را ميدهد. خداوندا: تو را شكر ميگويم، به خاطر اين همه عشق و صفا. پروردگارا: به خانهی تاريك و دل ترسوی من نور خودت را هديه بده، تا در نور تابناكت مسير ترسناك زندگي و آينده را بدون ترس بپيمايم. خداوندا: به من بیاموز تا عشق به خود و خدمتگزاري به همدردانم را در هر موقعيت رعایت کنم. پروردگارا: به من رحم و شفقت به خودم را عطا كن! آفريدگارا: دستان خستهام را بگير تا در كنارت تجربهاي جديد از زندگي بدون وابستگي را به خود و ديگران بياموزم. عزيزا: در آغوش پُر مهر و آرامشت مرا بگير، تا امنیت در حریمت را احساس کنم. من با تمام وجود به تو محتاجم. من سالها در دامان وحشتناک ابلیس جان میکندم. بيا مرا در آغوشت به رقص نور و آيينهها ببر. مرا به دنیای انت دعوت كن تا در كنارت سالهای امن جديدي را آغاز كنم، كه در آن نقطهی امنيت را به ديگران هديه دهم و به آنها بگويم كه دوستشان دارم. به من كمك كن تا آنها را با رفتار و افكارم آزار ندهم!
بلند شو و پنجره را بهروي بهار باز كن!
بوي بهار به آرامي از پنجرهی اتاقم به من نويد آمدن فصل شكوفايي و فصل تغيير كردن را ميدهد. خداوندا: تو را شكر ميگويم، به خاطر اين همه عشق و صفا. پروردگارا: به خانهی تاريك و دل ترسوی من نور خودت را هديه بده، تا در نور تابناكت مسير ترسناك زندگي و آينده را بدون ترس بپيمايم. خداوندا: به من بیاموز تا عشق به خود و خدمتگزاري به همدردانم را در هر موقعيت رعایت کنم. پروردگارا: به من رحم و شفقت به خودم را عطا كن! آفريدگارا: دستان خستهام را بگير تا در كنارت تجربهاي جديد از زندگي بدون وابستگي را به خود و ديگران بياموزم. عزيزا: در آغوش پُر مهر و آرامشت مرا بگير، تا امنیت در حریمت را احساس کنم. من با تمام وجود به تو محتاجم. من سالها در دامان وحشتناک ابلیس جان میکندم. بيا مرا در آغوشت به رقص نور و آيينهها ببر. مرا به دنیای انت دعوت كن تا در كنارت سالهای امن جديدي را آغاز كنم، كه در آن نقطهی امنيت را به ديگران هديه دهم و به آنها بگويم كه دوستشان دارم. به من كمك كن تا آنها را با رفتار و افكارم آزار ندهم!
بلند شو و پنجره را بهروي بهار باز كن!
هر که مرا حرفی بیاموزد٬ مرا بنده خویش قرار داده است.