2013-11-22، 09:24
چیز باارزشی برای مشارکت کردن 29 اسفند
« پیام ساده و صادقانه بهبودی از
اعتیاد تاثیرگذار به نظر میآید.»
کتاب پایه
v
شما در جلسهای هستید. مدتی از سخنرانی گذشته است. یک یا دو عضو تجربیات روحانی خود را به روش پرمعنی خاصی توصیف کردهاند. عضو دیگری ما را با داستانهای سرگرمکننده از خنده رودهبر کرده است. سپس رهبر شما را فرا میخواند. شما خود را با احساس خجالت معرفی میکنید، با عرض معذرت چند جملهای را به سختی به زبان میآورید، از همه برای گوش دادن تشکر میکنید و بقیه جلسه را در سکوت و خجالتزده منتظر مینشینید. آیا این ماجرا برای شما آشناست؟ بسیار خوب، شما تنها نیستید.
همه ما در مواقعی احساس میکردیم حرفهایی که باید میزدیم، به قدر کافی روحانی نبوده، به قدر کافی سرگرمکننده نبوده و به قدر کافی آن چیزی که باید باشد نبوده است. اما سخنرانی ورزشی رقابتی نیست. جان کلام جلسات ما همدردی و تجربه است، چیزی که همه ما به میزان فراوان در اختیار داریم. وقتی از اعماق دل حقیقت تجربه خود را در میان میگذاریم، سایر معتادان احساس میکنند میتوانند به ما اعتماد کنند، زیرا میدانند که ما نیز درست مثل خودشان هستیم. وقتی صرفاً آنچه را که در زندگی ما مؤثر بوده در میان میگذاریم، میتوانیم مطمئن باشیم که پیام ما برای دیگران مفید خواهد بود.
صحبتهای ما نباید شگفت انگیز یا خندهدار باشد تا درست به نظر آید. هر معتادی که برنامه صادقانهای را انجام میدهد که بهبودی هدفمندی را موجب میشود، چیز بسیار پرارزشی برای مشارکت کردن در اختیار دارد. چیزی که هیچ فرد دیگری نمیتواند ارائه دهد: تجربه خود او.
v
فقط برای امروز: چیز باارزشی را برای مشارکت کردن در اختیار دارم. امروز در جلسهای شرکت میکنم و تجربه بهبودی خود از اعتیاد را در میان میگذارم.
« پیام ساده و صادقانه بهبودی از
اعتیاد تاثیرگذار به نظر میآید.»
کتاب پایه
v
شما در جلسهای هستید. مدتی از سخنرانی گذشته است. یک یا دو عضو تجربیات روحانی خود را به روش پرمعنی خاصی توصیف کردهاند. عضو دیگری ما را با داستانهای سرگرمکننده از خنده رودهبر کرده است. سپس رهبر شما را فرا میخواند. شما خود را با احساس خجالت معرفی میکنید، با عرض معذرت چند جملهای را به سختی به زبان میآورید، از همه برای گوش دادن تشکر میکنید و بقیه جلسه را در سکوت و خجالتزده منتظر مینشینید. آیا این ماجرا برای شما آشناست؟ بسیار خوب، شما تنها نیستید.
همه ما در مواقعی احساس میکردیم حرفهایی که باید میزدیم، به قدر کافی روحانی نبوده، به قدر کافی سرگرمکننده نبوده و به قدر کافی آن چیزی که باید باشد نبوده است. اما سخنرانی ورزشی رقابتی نیست. جان کلام جلسات ما همدردی و تجربه است، چیزی که همه ما به میزان فراوان در اختیار داریم. وقتی از اعماق دل حقیقت تجربه خود را در میان میگذاریم، سایر معتادان احساس میکنند میتوانند به ما اعتماد کنند، زیرا میدانند که ما نیز درست مثل خودشان هستیم. وقتی صرفاً آنچه را که در زندگی ما مؤثر بوده در میان میگذاریم، میتوانیم مطمئن باشیم که پیام ما برای دیگران مفید خواهد بود.
صحبتهای ما نباید شگفت انگیز یا خندهدار باشد تا درست به نظر آید. هر معتادی که برنامه صادقانهای را انجام میدهد که بهبودی هدفمندی را موجب میشود، چیز بسیار پرارزشی برای مشارکت کردن در اختیار دارد. چیزی که هیچ فرد دیگری نمیتواند ارائه دهد: تجربه خود او.
v
فقط برای امروز: چیز باارزشی را برای مشارکت کردن در اختیار دارم. امروز در جلسهای شرکت میکنم و تجربه بهبودی خود از اعتیاد را در میان میگذارم.