7 تیر
پس از اینکه سالها به منظور حمایت از خودم ، احساساتم را انکار کردم ، بی اعتنایی (رهایی احساسی خودم از بیماری الکلیسم) تا اندازه ای برایم آسان ولی با بی تفاوتی همراه بود . رها کردن با عشق در آن زمان غیر قابل تصور بود . تغییر نگرش اساسی هنگامی آغاز شد که راهنمایم ، سطری از یک نمایشنامه را برایم بازگو کرد که به او کمک کرده تا نیاز به رهایی با عشق را درک کند "بزرگترین گناه نسبت به موجودات اطراف (همنوعانمان) تنفر داشتن از آنها نیست بلکه بی تفاوت بودن نسبت به آنهاست" پی بردم که رهاکردن با بی تفاوتی ممکن است از راه آسان دور شوم . در الانان به درک کردن احساساتم و کنار آمدن با آنها به اندازه کافی اطمینان پیدا کرده ام دیگر نیازی به این ندارم که عشقم را نسبت به خودم یا الکلی در زندگی پنهان کنم . من میتوانم خودم را فراتر از اخساساتم ببینم و همینطور میتوانم فرد الکلی را نیز فراتر از بیماری اش ببینم .
یاد آوری امروز
عشق بلاعوضی که در الانان دریافت کردم بمن کمک کرد تا دوباره دریابم که عشق چیست . از آنجایی که فهمیدم همیشه بدون در نظر گرفتن تواناییها و کمبود هایم دوست داشتنی هستم شروع کردم تا دیگران را نیز دوست داشتنی ببینم ، حتی انهایی را که از یک بیماری دوست نداشتنی آسیب دیده اند .(با یک تغییر نگرش ....عملکردهای گذشته میتوانند در جایگاه مناسبی قرار داده شوند عشق و احترام میتواند قسمتی از یک زندگی خانوادگی باشند) .
پس از اینکه سالها به منظور حمایت از خودم ، احساساتم را انکار کردم ، بی اعتنایی (رهایی احساسی خودم از بیماری الکلیسم) تا اندازه ای برایم آسان ولی با بی تفاوتی همراه بود . رها کردن با عشق در آن زمان غیر قابل تصور بود . تغییر نگرش اساسی هنگامی آغاز شد که راهنمایم ، سطری از یک نمایشنامه را برایم بازگو کرد که به او کمک کرده تا نیاز به رهایی با عشق را درک کند "بزرگترین گناه نسبت به موجودات اطراف (همنوعانمان) تنفر داشتن از آنها نیست بلکه بی تفاوت بودن نسبت به آنهاست" پی بردم که رهاکردن با بی تفاوتی ممکن است از راه آسان دور شوم . در الانان به درک کردن احساساتم و کنار آمدن با آنها به اندازه کافی اطمینان پیدا کرده ام دیگر نیازی به این ندارم که عشقم را نسبت به خودم یا الکلی در زندگی پنهان کنم . من میتوانم خودم را فراتر از اخساساتم ببینم و همینطور میتوانم فرد الکلی را نیز فراتر از بیماری اش ببینم .
یاد آوری امروز
عشق بلاعوضی که در الانان دریافت کردم بمن کمک کرد تا دوباره دریابم که عشق چیست . از آنجایی که فهمیدم همیشه بدون در نظر گرفتن تواناییها و کمبود هایم دوست داشتنی هستم شروع کردم تا دیگران را نیز دوست داشتنی ببینم ، حتی انهایی را که از یک بیماری دوست نداشتنی آسیب دیده اند .(با یک تغییر نگرش ....عملکردهای گذشته میتوانند در جایگاه مناسبی قرار داده شوند عشق و احترام میتواند قسمتی از یک زندگی خانوادگی باشند) .
تمام ارسالهایم تجربه گذشته ام است و دیدم نسبت به بهبودی تغییر کرده است و اینها نیست