2015-01-10، 01:20
11وابستگیم به راهنمام که همش باهاش تماس میگرفتم نمیتونستم این کارانجام ندهم وحالم خراب میشد2کنترل دیگران.قضاوت کردن انها3 به مغازه پدرم وابسته هستم ونمیتونم انجارارها بکنم4وابستگی به شهرت و قدرت و دیگران 5ترس از دست دادن اعضا خانواده ام که زیاد به انها وابسته هستم. عاجز ناتوانم .د.نوشتن و یادآوری دائمی این عجزها (که هر کدام نشان دهنده از دست دادن بخشی از کنترلمن بر روی بیماریم است ) من را از انکار کردن بیماریم نجات می دهد و من به طور دائمبا واقعیت عجزم در مقابل وابستگی در تماس هستم . درک عمیق و سلولی این عجز ، تنها راه حل موجود ، برای رهایی من از اعتیاد به وابستگی واولین قدم برای نجاتم از چنگال بیماری وابستگی است.