2014-11-11، 10:08
رها کردن
نارانان شعارهای زیادی دارد. هدف این شعارها یادآوری این نکته است که ما می توانیم هنگام روبرو شدن با مشکلات بیماری اعتیاد با تغییر در واکنش ها و رفتارمان، وضعیت مان را بهبود بخشیم و شرایط را عوض کنیم. راهنما و بسیاری از دوستان بهبودیم بارها و بارها به من گفته بودند "رها کن و به خدا بسپار". درک مفهوم این جمله برای آدمی مثل من کار آسانی نبود. درباره ی این موضوع با راهنما و دوستانم خیلی بحث کردم تا این که بالاخره با تجربه ی واقعی آن در زندگیم روبروشدم و معنی دقیق آن را فهمیدم. در زندگی مواردی پیش می آمد که لجاجت، یک دندگی و سرسختی ام باعث رنج و بدبختی بیشتری می شد در حالی که می توانستم از بروز آن ها جلوگیری کنم.
مدت ها پیش می خواستم اسکی روی آب را یاد بگیرم. بارها داخل آب افتادم اما فقط یک چیز می خواستم: یاد گرفتن اسکی. نمی خواستم مثل آدم های وامانده و شکست خورده به نظر برسم به همین خاطر هر بار طنابم را محکم تر از دفعه قبل می گرفتم. کار آسانی نبود هر بار که از قایق جدا می شدم تمام طول مسیر را شنا می کردم تا دوباره به قایق برگردم. یک بار وقتی مثل موش آب کشیده از بدنه ی قایق خودم را بالا می کشیدم، قایقران با تعجب نگاهم کرد و گفت چرا این ورزش را رها نمی کنی؟
یادآوری امروز: "بعضی اوقات هرچه بیشتر تقلا می کنم اوضاع بدتر می شود. نارانان به من آموخته است که یکی از انتخاب های من رها کردن است می توانم مشکلاتم را رها کنم و آن را به نیروی برترم بسپارم. آری نیروی برتر من توانایی حل مشکلاتی را دارد که من قادر به حل آن ها نیستم.
"یا رها کن یا درد بکش و تحمل کن (دم نزن)". (گمنام)
نارانان شعارهای زیادی دارد. هدف این شعارها یادآوری این نکته است که ما می توانیم هنگام روبرو شدن با مشکلات بیماری اعتیاد با تغییر در واکنش ها و رفتارمان، وضعیت مان را بهبود بخشیم و شرایط را عوض کنیم. راهنما و بسیاری از دوستان بهبودیم بارها و بارها به من گفته بودند "رها کن و به خدا بسپار". درک مفهوم این جمله برای آدمی مثل من کار آسانی نبود. درباره ی این موضوع با راهنما و دوستانم خیلی بحث کردم تا این که بالاخره با تجربه ی واقعی آن در زندگیم روبروشدم و معنی دقیق آن را فهمیدم. در زندگی مواردی پیش می آمد که لجاجت، یک دندگی و سرسختی ام باعث رنج و بدبختی بیشتری می شد در حالی که می توانستم از بروز آن ها جلوگیری کنم.
مدت ها پیش می خواستم اسکی روی آب را یاد بگیرم. بارها داخل آب افتادم اما فقط یک چیز می خواستم: یاد گرفتن اسکی. نمی خواستم مثل آدم های وامانده و شکست خورده به نظر برسم به همین خاطر هر بار طنابم را محکم تر از دفعه قبل می گرفتم. کار آسانی نبود هر بار که از قایق جدا می شدم تمام طول مسیر را شنا می کردم تا دوباره به قایق برگردم. یک بار وقتی مثل موش آب کشیده از بدنه ی قایق خودم را بالا می کشیدم، قایقران با تعجب نگاهم کرد و گفت چرا این ورزش را رها نمی کنی؟
یادآوری امروز: "بعضی اوقات هرچه بیشتر تقلا می کنم اوضاع بدتر می شود. نارانان به من آموخته است که یکی از انتخاب های من رها کردن است می توانم مشکلاتم را رها کنم و آن را به نیروی برترم بسپارم. آری نیروی برتر من توانایی حل مشکلاتی را دارد که من قادر به حل آن ها نیستم.
"یا رها کن یا درد بکش و تحمل کن (دم نزن)". (گمنام)