2014-09-26، 03:08
ردیف | اسم فارسی | معنی نام |
۱ | شاپرک | نوعی پروانه بزرگ که معمولا در شب پرواز می کند. |
۲ | شاپری | شاه پری |
۳ | شاخ شمشاد | کنایه از قد بلند و رعنا |
۴ | شاخسار | محل انبوهی شاخه های درخت نام زیبای دخترانه |
۵ | شادآفرید | شاد آفریده شد، آفریده شاد |
۶ | شاداب | با طراوت، تازه، شاد |
۷ | شادان بانو | بانوی شاد |
۸ | شادانه | شاهدانه |
۹ | شادبانو | بانوی شاد |
۱۰ | شادبهر | آن که از شادی بهره دارد، شاد، خوشحال |
۱۱ | شادپری | پری شاد |
۱۲ | شادخاتون | بانوی شاد |
۱۳ | شاددخت | دختر شاد |
۱۴ | شادرخ | کسی که چهره ای شاد و متبسم دارد، خنده رو |
۱۵ | شادرو | شادرخ، آنکه سیمای شاد دارد. |
۱۶ | شادروز | نیکروز، خوشبخت |
۱۷ | شادفر | آن که دارای شکوه و شادی است. |
۱۸ | شادک | نام مستعار سمک در داستان سمک عیار |
۱۹ | شادکامه | کامروا، خوشحال، شادمان |
۲۰ | شادگل | آن که چون گل شاداب است. |
۲۱ | شادگون | شاد و خوشحال |
۲۲ | شادلین | مرکب از شاد + لین، نرمی و ملایمت، آرام و خوش چهره، شاد روی نرمخو |
۲۳ | شادمانه | خشنود، شاد |
۲۴ | شادناز | مرکب از شاد (خوشحال) + مهر (محبت یا خورشید)، نام شهر یا مکانی در نیشابور |
۲۵ | شادنوش | نوشنده شادی، شاد و خوشحال |
۲۶ | شادور | شادمان، خوشحال |
۲۷ | شادی | خوشحال، شادمانی |
۲۸ | شادیا | بانوی شاد، دختر شاد و سرخش، منسوب به شادی |
۲۹ | شادیان | از روی شادی، بر اساس شادی، آهنگ و نوای شادی آور |
۳۰ | شادیانه | = شادیان، از سر شادی و خوشی، بر اساس شادی، آهنگ و نوای شادی آور |
۳۱ | شارک | سار (پرنده) |
۳۲ | شارمینا | خجسته، فرخنده، مرکب از شارمین (سنسکریت) + الف تانیث (فارسی) |
۳۳ | شاریس | نام یکی از توابع قزوین |
۳۴ | شارین | متمدن، شهرنشین، مرکب از شار به معنای شهر + ین (پسوند نسبت)، نام دهی در قزوین |
۳۵ | شارینا | متمدن، شهرنشین، مرکب از شار به معنای شهر + ین (پسوند نسبت) + الف تانیث |
۳۶ | شاسپرم | ریحان |
۳۷ | شانو | نمایش، خودنمایی، نشان دادن، تئاتر خیابانی |
۳۸ | شاه آذر | شاه آتش |
۳۹ | شاه آفرید | آفریده شاه، نام دختر فیروز پسر یزدگرد پادشاه ساسانی |
۴۰ | شاه اسپرم | شاسپرم |
۴۱ | شاه بانگ | گیاهی با میوه زرد رنگ و معطر |
۴۲ | شاه پرک | شاپرک |
۴۳ | شاه پرند | نام نوه یزگرد پادشاه ساسانی |
۴۴ | شاه پری | شاه پریان، عنبر |
۴۵ | شاه پسند | گیاهی کاشتنی و زینتی که گلهای رنگارنگ چتری دارد. |
۴۶ | شاه پونه | نام نوه یزدگرد پادشاه ساسانی |
۴۷ | شاه جهان | مَلِک و سرور عالم، نام یکی از مهمترین قله های رشته کوه آلاداغ در شمال خراسان، نام چندتن از پادشاهان مغول هند (تیموریان)، نام پسر جهانگیر پادشاه بابری |
۴۸ | شاه خاتون | بانوی پادشاه،نام دختر قدرخان، پادشاه ترکستان در دوره غزنوی |
۴۹ | شاه فرید | شاه آفرید |
۵۰ | شاه ناز | نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی |
۵۱ | شاهبانو | ملکه، شهبانو، نام دختر فخرالدوله دیلمی |
۵۲ | شاهجان | عنوان مرو که از شهرهای قدیم خراسان بوده است. |
۵۳ | شاهدانه | نام گیاهی است که از دانه آن روغن می گیرند. |
۵۴ | شاهدخت | شاه دختر، دختر شاه |
۵۵ | شاهفرند | شاه پرند |
۵۶ | شایا | شایان |
۵۷ | شایان دخت | دختر شایسته |
۵۸ | شایسته | سزاوار، لایق و درخور |
۵۹ | شب آرا | آراینده شب |
۶۰ | شب افروز | ماه، زیباروی، درخشنده |
۶۱ | شب بو | گلی معطر و زینتی در رنگ های متفاوت |
۶۲ | شب پره | پروانه، خفاش |
۶۳ | شب دخت | دختر شب |
۶۴ | شب ناز | زیبایی شب، ناز شب |
۶۵ | شباهنگ | مرغ سحر، بلبل، ستاره ای که پیش از صبح طلوع می کند. |
۶۶ | شبدیس | مانند شب |
۶۷ | شبگون | به رنگ شب، شبرنگ |
۶۸ | شبنم | قطره ای که شب روی برگ گل و گیاه می نشیند، ژاله |
۶۹ | شرمین | با شرم، با حیا، محجوب |
۷۰ | شرمین دخت | دختر باحیا و محجوب |
نوشته شده توسط میهن دوست | لینک ثابت | نظر بدهید
ادامه نام دختران ایرانی که با ( ش) شروع می شوند[size=7pt]دوشنبه چهاردهم اسفند 1391 8:53
۷۱ | شرمینه | شرمین |
۷۲ | شروانه | نام دایه مه پری در داستان سمک عیار نام های اصیل فارسی |
۷۳ | شری | منطقهای در همدان |
۷۴ | شرین | در گویش سمنان شیرین |
۷۵ | شکال | در گویش مازندران آهو |
۷۶ | شکرناز | (به کسر شین) شکر (سنسکریت) + ناز (فارسی) دارای ناز و غمزه دلپذیر |
۷۷ | شکرین | (به کسر شین) شکر (سنسکریت) + ین (فارسی) هر چیز شیرین |
۷۸ | شکفته | باز شده، شاداب، خندان، تازه |
۷۹ | شکوفا | شکفته شده، غنچه ای که باز شده است، رشد یافته |
۸۰ | شکوفه | گل درخشان میوه دار |
۸۱ | شکوه | شأن، حشمت، بزرگی، هیبت، وقار |
۸۲ | شکوه دخت | دختر باوقار |
۸۳ | شکوه ناز | آن که دارای شکوه و زیبایی است. |
۸۴ | شکوهنده | با شکوه، دارنده شکوه و جلال |
۸۵ | شکوهه | جمال، زیبایی |
۸۶ | شکیبا | صبور و بردبار |
۸۷ | شکیبه | بردبار و صبور |
۸۸ | شکیلا | (فارسی ، عربی) شکیل (عربی) + ا (فارسی) دارای شکل زیبا |
۸۹ | شمشاد | درختی همیشه سبز، شخص خوش قد و قامت |
۹۰ | شمیرا | نام عمه شیرین در منظومه خسروشیرین اسم دختر |
۹۱ | شمیلا | (فارسی ، عربی) شمیل (عربی) + ا (فارسی)، منسوب به شمیل، نسیم و باد شمال |
۹۲ | شناز | شیناز، لطیف و نازنین ، مرکب از شی (شبنم) + ناز |
۹۳ | شناسا | آگاه و مطلع |
۹۴ | شنبلید | نام گلی است، از شخصیتهای شاهنامه، نام کوچکترین دختر برزین، یکی از همسران بهرام گور پادشاه ساسانی |
۹۵ | شوخ شنگ | نام دختری در رمان تبریز مه آلود |
۹۶ | شورآفرین | ایجاد کننده هیجان و شوق |
۹۷ | شورانگیز | هیجان انگیز |
۹۸ | شوشا | نام قدیم شوش |
۹۹ | شوق انگیز | شوق (عربی) + انگیز (فارسی) آنچه سبب شوق می شود، اشتیاق آور |
۱۰۰ | شوکا | در گویش مازندرانی: آهو |
۱۰۱ | شه گل | شاهگل |
۱۰۲ | شهبانو | شاه بانو ملکه، همسر شاه |
۱۰۳ | شهپر | شاه پر، هر یک از پرهای اصلی بال پرندگان، بال بزرگ، شهبال |
۱۰۴ | شهدخت | شاهدخت |
۱۰۵ | شهددخت | شهد (عربی) + دخت (فارسی) دختر شیرین |
۱۰۶ | شهدیس | درختری که شکوه و زیباییش مانند شاه است، شاهزاده خانم |
۱۰۷ | شهرآرا | آراینده شهر، کسی که زیباییش شهره شهر است.. |
۱۰۸ | شهراز | راز بزرگ، راز شکوهمند |
۱۰۹ | شهربانو | ملکه، بانوی شهر، نام یکی از دختران یزدگرد پادشاه ساسانی و همسر حسین (ع) |
۱۱۰ | شهرزاد | زاده شهر، نام دختری زیبا که داستانهای هزار و یک شب از زبان او نقل شده است. |
۱۱۱ | شهرگل | گل شهر |
۱۱۲ | شهرناز | از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر جمشید پادشاه پیشدادی و مادر سلم و تور فرزندان فریدون پادشاه پیشدادی |
۱۱۳ | شهرو | نام زنی زیبا در منظومه ویس و رامین، از شخصیتهای شاهنامه، نام موبدی دانا و اداره کننده ایران در زمان کودکی شاپور ذوالاکتاف پادشاه ساسانی |
۱۱۴ | شهرویه | نام دختر خسروپرویز پادشاه ساسانی |
۱۱۵ | شهزاد | شاهزاده، فرزند شاه یا از نسل شاه، عنوانی برای امام زاده ها |
۱۱۶ | شهناز | موجب فخر و نازش شاه، نام یکی از لحن های قدیم موسیقی ایرانی، نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی، نام خواهر جمشید پادشاه پیشدادی انتخاب اسم |
۱۱۷ | شهنواز | مورد نوازش شاه قرار گرفته |
۱۱۸ | شهین | مرکب از شه (شاه) + ین (پسوند نسبت) |
۱۱۹ | شیبا | شیوا، پریشان، آشفته |
۱۲۰ | شیدخت | دختر خورشید |
۱۲۱ | شیداشیدر | آشفته و عاشقآن که چهره ای زیبا و درشان دارد. |
۱۲۲ | شیدرخ | خورشید رخ، زیبا رو، بانویی که چهره اش چون خوشید درخشان است. |
۱۲۳ | شیده | روشنایی، خورشید، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر افراسیاب تورانی |
۱۲۴ | شیرزن | زن شجاع، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در زمان افراسیاب تورانی و کیخسرو پادشاه کیانی |
۱۲۵ | شیرین | مطبوع، دلنشین، عزیز، زیبا، گرامی، از شخصیتهای شاهنامه، نام همسر خسروپرویز پادشاه ساسانی |
۱۲۶ | شیرین بانو | بانوی زیبا و دلنشین |
۱۲۷ | شیرین جهان | مرکب از شیرین (مطبوع، دلنشین) + جهان، نام دختر فتحعلی شاه قاجار |
۱۲۸ | شیرین دخت | دختر زیبا |
۱۲۹ | شیرین گل | گل زیبا |
۱۳۰ | شیفته | عاشق، دیوانه، مجذوب، مجنون |
۱۳۱ | شیلان | چیلان، عناب |
۱۳۲ | شینا | شناوری، سعی و کوشش و تلاش |
۱۳۳ | شیناب | شینا، شناوری، سعی و کوشش |
۱۳۴ | شیناز | شناز، لطیف و نازنین، مرکب از شی (شبنم) + ناز |
۱۳۵ | شیوا | فصیح، بلیغ، رسا |
۱۳۶ | شیوه | روش، قاعده، حالت، وضع، طریقه |
موفقیت یک انتخاب است نه یک اتفاق