2013-11-29، 04:16
12 خرداد مریض وخسته
«راه حل آسانی را میخواستیم.... وقتی واقعاً کمک میخواستیم، فقط به دنبال رهایی از درد بودیم.»
کتاب پایه
v
یک جای کار میلنگد. در واقع چیزی برای مدت زیادی اشتباه بوده و باعث رنج و پیچیدگی زندگی ما شده است. مسئله این است که در هر برهه زمانی، تحمل درد ناشی از نواقص، از تسلیم شدن در برابر آشفتگی کامل ناشی از تغییر شیوه زندگی، همواره آسانتر به نظر میرسد. شاید رهایی از درد را آرزو کنیم، اما به ندرت به انجام کاری که برای زدودن منبع رنج از زندگی خود لازم است، تمایل داریم.
اکثر ما تا وقتی "مریض و خسته از خستگی و مریضی" نشدیم، به دنبال بهبودی از اعتیاد نبودیم. همین موضوع درباره نواقص شخصیتی که در زندگی به همراه داشتهایم نیز صادق است. اکثر ما تنها وقتی نمیتوانیم کمبودهای خود را لحظهای بیشتر تحمل کنیم و تنها وقتی میدانیم درد ناشی از تغییر نمیتواند به اندازه دردی که امروز داریم، وخیم باشد، به امتحان چیزی جدید تمایل پیدا میکنیم.
جای شکرش باقی است که صرف نظر از اینکه از چه چیزی مریض و خسته هستیم، قدمها همیشه وجود دارد. طعنهآمیز است که به محض اینکه تصمیم به شروع فرآیند کارکرد قدمهای دوازدهگانه میگیریم، به بیاساس بودن ترس خود از تغییر پی میبریم. قدمها برنامهای تدریجی و قدم به قدم را برای تغییر ارائه میدهند. هیچ قدمی آنقدر وحشتناک نیست که نتوانیم آن را کار کنیم. وقتی قدمها را در زندگی خود به کار میگیریم، تغییری را تجربه میکنیم که ما را آزاد میسازد.
v
فقط برای امروز: مهم نیست چه چیزی مرا از زندگی پرمشغله و شاد باز میدارد، در هر حال میدانم که این برنامه میتواند قدم به قدم به تغییر من کمک کند.
«راه حل آسانی را میخواستیم.... وقتی واقعاً کمک میخواستیم، فقط به دنبال رهایی از درد بودیم.»
کتاب پایه
v
یک جای کار میلنگد. در واقع چیزی برای مدت زیادی اشتباه بوده و باعث رنج و پیچیدگی زندگی ما شده است. مسئله این است که در هر برهه زمانی، تحمل درد ناشی از نواقص، از تسلیم شدن در برابر آشفتگی کامل ناشی از تغییر شیوه زندگی، همواره آسانتر به نظر میرسد. شاید رهایی از درد را آرزو کنیم، اما به ندرت به انجام کاری که برای زدودن منبع رنج از زندگی خود لازم است، تمایل داریم.
اکثر ما تا وقتی "مریض و خسته از خستگی و مریضی" نشدیم، به دنبال بهبودی از اعتیاد نبودیم. همین موضوع درباره نواقص شخصیتی که در زندگی به همراه داشتهایم نیز صادق است. اکثر ما تنها وقتی نمیتوانیم کمبودهای خود را لحظهای بیشتر تحمل کنیم و تنها وقتی میدانیم درد ناشی از تغییر نمیتواند به اندازه دردی که امروز داریم، وخیم باشد، به امتحان چیزی جدید تمایل پیدا میکنیم.
جای شکرش باقی است که صرف نظر از اینکه از چه چیزی مریض و خسته هستیم، قدمها همیشه وجود دارد. طعنهآمیز است که به محض اینکه تصمیم به شروع فرآیند کارکرد قدمهای دوازدهگانه میگیریم، به بیاساس بودن ترس خود از تغییر پی میبریم. قدمها برنامهای تدریجی و قدم به قدم را برای تغییر ارائه میدهند. هیچ قدمی آنقدر وحشتناک نیست که نتوانیم آن را کار کنیم. وقتی قدمها را در زندگی خود به کار میگیریم، تغییری را تجربه میکنیم که ما را آزاد میسازد.
v
فقط برای امروز: مهم نیست چه چیزی مرا از زندگی پرمشغله و شاد باز میدارد، در هر حال میدانم که این برنامه میتواند قدم به قدم به تغییر من کمک کند.