2013-10-13، 01:45
يک الکلي مزمن ديگر به نام ابي تاچر که از دوستان قديمي بيل بود، در سال ۱۹۳۴ به ديدن وي رفت. برخلاف انتظار بيل، دوست دائم الخمرش اين بار پاک وهوشيار بود و نشانه اي از مستي در وي ديده نمي شد. بيل از وي پرسيد چگونه توانسته است مشروب را کنار بگذارد و ابي در پاسخ گفت "من مذهب پیدا کردم." گرچه بيل نمي توانست باور کند که خداوند ممكن است به دوست الکلي وي کمک کند تا مشروب را کنار بگذارد اما بعد ها درباره ديدارش با ابي که در واقع نخستين راهنماي وي بود چون توانسته بود پيام بهبودي را به وي برساند اين گونه نوشت: "دوست من پيشنهادي را مطرح کرد که در آن زمان به نظرم خيلي جالب و تازه آمد. وي گفت: چرا تو خود مفهوم خدا را براي خودت انتخاب نمی کنی؟ این سخن تاثیر عمیقی در من کرد و کوه یخ هوشمندی مرا که سال های دراز در سایه آن زندگی کرده و لرزیده بودم آب کرد و من بالاخره قدم به زیر آفتاب گذاشتم." موضوع انتخاب يك نيروي برتر براي خود، بعد ها در قدم دوم برنامه ۱۲ قدم جاي گرفت و قرار گرفتن همين مفهوم در قدم دوم نشان مي دهد که برنامه هاي ۱۲ قدمي به جاي اينکه ماهيت مذهبي داشته باشند حالت روحاني دارند. بيل پس از ملاقات با دوستش باز هم به مصرف الکل ادامه داد تا اينکه بار ديگر در بيمارستان بستري شد اما اين آخرين باري بود که کار بيل به بيمارستان مي کشيد. بيل در حالي که روي تخت بيمارستان دراز کشيده و با حالتي کابوس مانند به سرنوشت تلخ خود فکر مي کرد؛ ناگهان به گريه افتاد و با خود گفت اگر خدایي در کار باشد "هر آنچه" و تکرار کرد "هر آنچه" که لازم باشد انجام خواهم داد. پس خدايا خودت را به من نشان بده. پس از اين بود که وي حالتي را که از آن با عنوان تجربه روحانی یا به دیگر سخن بیداری روحانی ياد مي شود تجربه کرد و ناگهان وجود انکارناپذير خداوند را در زندگی خود احساس کرد. بیل به آخر خط رسیده بود و به همین علت به این واقعیت تن در داد که هیچ قدرتی درمقابل بیماری خود ندارد و براي رهائي از چنگ اعتياد به الكل به کمک نیرویی برتر از خود نیاز دارد. این پذیرش و اقرار صادقانه همراه با فروتنی برای درخواست کمک از خداوند وی را از فلاکت اعتیاد به الکل نجات داد. این اتفاق در دسامبر۱۹۳۴ میلادی روی داد و از آن پس بیل دیگر لب به مشروب نزد تا اينكه در سال ۱۹۷۱ فوت کرد.