2014-02-07، 09:48
من به یکسری رفتارها عادت کرده بودم. ناسازگاری با پدر و مادرم .ترس و خجالت. معذب بودن در جمع.خودکم بینی و ترس از دیگران، به عقیده خودم در ان سن خودم مقصر نبودم و اطرافیان و خانواده و فامیل با اعمال و رفتارشان باعث میشدند حس خودکم بینی و ترس و توسری خوردن و ناامیدی را در من بوجود می اوردند، برخلاف اینکه من شدیدا زیبا و باهوش بودم اما نوع رفتار دیگران و تحقیر شدنم در میان دیگران والبته بیتفاوتی پدر و مادرم نسبت به این قضایا این عادتهای بد را در من بیشتر میکرد، البته من اکنون با چند دور کارکرد ۱۲ قدم دیگر رنجشی از انها ندارم اما درس گرفتم و حس اعتماد به نفس را در پسرم بوجود می اورم، اجازه نمیدهم با هر کسی معاشرت کند و به او اهمیت زیادی میدهم، این را هم بگویم خانواده من معمولا وسایل رفاه مرا براورده میکردند اما متاسفانه من در محیط بسیار بدی بزرگ شدم محیطی که درس خواندن را مسخره میکردند!و من امروز با تمام فشارها در بهترین محیط وسایل و اسایش خانواده ام را تا حدودی مهیا کرده ام و به عنوان تجربع فردی معتقدم محیط بی تاثیر نیست
تمام ارسالهایم تجربه گذشته ام است و دیدم نسبت به بهبودی تغییر کرده است و اینها نیست