2013-10-19، 01:19
بله! به خاطر احساس گناهی که دارم ، هنوز هم نمیتوانم ارتباط درستی با نیروی برترم داشته باشم!
در گذشته گاهی اوقات نماز میخواندم یا دعا میکردم ... اما اینها بیشتر به خاطر ترس از حرف مردم و یا سوء استفاده از آن ، برای رسیدن به خواسته هایم بود! نمیخواستم آنها فکر کنند ، آدم بی دین و کافری هستم! قصد واقعی من از این کارها ارتباط با خدا نبود! می خواستم مردم مرا بپذیرند و قبول داشته باشند! حالا هم که در انجمن هستم و نگرشم تقریبا عوض شده ترس از پذیرفته نشدن توسط خدا آزارم میدهد!
عدم اعتماد کافی به خدا ( نیروی برتر ) باعث میشود نتوانم ارتباط محکمی با او برقرار کنم . البته ناامید نیستم . میدانم اعتماد به نیروی برتر یک پروسه است و یک شبه اتفاق نمی افتد! دوست دارم با استفاده از اصول روحانی نهفته در قدمها این اعتماد را بیشتر کنم ، اما برخی از نواقصم این اجازه را به من نمیدهد! به همین دلیل فعلا بین بیماری و سپردن اراده و زندگیم به نیروی برتر گیر کرده ام!
در گذشته گاهی اوقات نماز میخواندم یا دعا میکردم ... اما اینها بیشتر به خاطر ترس از حرف مردم و یا سوء استفاده از آن ، برای رسیدن به خواسته هایم بود! نمیخواستم آنها فکر کنند ، آدم بی دین و کافری هستم! قصد واقعی من از این کارها ارتباط با خدا نبود! می خواستم مردم مرا بپذیرند و قبول داشته باشند! حالا هم که در انجمن هستم و نگرشم تقریبا عوض شده ترس از پذیرفته نشدن توسط خدا آزارم میدهد!
عدم اعتماد کافی به خدا ( نیروی برتر ) باعث میشود نتوانم ارتباط محکمی با او برقرار کنم . البته ناامید نیستم . میدانم اعتماد به نیروی برتر یک پروسه است و یک شبه اتفاق نمی افتد! دوست دارم با استفاده از اصول روحانی نهفته در قدمها این اعتماد را بیشتر کنم ، اما برخی از نواقصم این اجازه را به من نمیدهد! به همین دلیل فعلا بین بیماری و سپردن اراده و زندگیم به نیروی برتر گیر کرده ام!
خداوندا
تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری
شکست قلب من جانا به عهده خود وفا کن
تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری
شکست قلب من جانا به عهده خود وفا کن