2014-12-28، 03:17
روبرو شدن با دشمن درون
ما با شجاعت زاده نشده ايم ولي با ترس هم به اين دنيا پا نگذاشته ايم. شايد بعضي از ترس هايي كه اكنون در وجود ماست به دليل تجارب ناموفق گذشته باشد. حتي تجاربي كه مربوط به ما نبوده اند و آنها را خوانده ايم يا شنيده ايم باعث ايجاد ترس در ما مي شوند.
البته ترسيدن بعضي مواقع خوب است. مثلاً منطقي است اگر از قدم زدن شبانه در محله هايي كه خلاف كاران پرسه مي زنند بترسيم. اما لازم نيست تمام عمر خود را در ترس زندگي كنيم. ترس حتي آنهايي كه براي ما مفيد هستند، مي توانند بلند پروازي ها و جاه طلبي هاي ما را سركوب كنند. ترس مي تواند خوشبختي را ويران كند. ترس مي تواند ارتباطات شما را مختل كند. و اگر كنترل نشود حتي مي تواند زندگي ما را تخريب كند. ترس يكي از دشمناني است كه در درون ما به كمين نشسته است.
اجازه دهيد در مورد 5 دشمن ديگري كه در درون ما وجود دارد صحبت كنيم.
اولين دشمني كه در درون شما وجود دارد و قبل از اينكه شما را از بين ببرد بايد آن را از بين ببريد بي تفاوتي است. و چه بيماري غم انگيزي است بي تفاوتي. «بگذار هر اتفاقي مي خواهد بيفتد من راه خودم را مي روم!» اينجا يك مشكل وجود دارد شما مي توانيد راه خود را برويد ولي هيچگاه به بالاي كوه نمي رسيد.
دومين دشمن درون ما بي هدفي است. بي هدفي دزد موقعيت ها و كارهاي شگفت انگيزي است كه مي توانيد انجام دهيد. اين دشمن شانس هاي شما را براي ساختن آينده اي بهتر مي دزدد.
سومين دشمن درون شما شك و ترديد است. بله نمي توان به همه چيز اعتماد كرد. ولي نبايد به دو دلي اجازه دهيد سكان زندگي شما را در دست بگيرد. افراد بسياري نسبت به آينده و گذشته مشكوكند، به اطرافيان خود مشكوكند، به تمام دولت هاي دنيا شك دارند. به ممكن ها و موقعيت هاي موجود مشكوكند. و از همه بدتر به خود و توانايي هاي خود هم شك دارند. اين شك و ترديد سبب تعللي مي شود كه نتيجه آن از دست دادن موقعيت هاي بزرگ است.
چهارمين دشمن درون نگراني است. همه ما گاهي مواقع دچار نگراني مي شويم. فقط به آن اجازه ندهيد بر شما مسلط شود. در عوض اجازه دهيد به شما اخطار دهد. نگراني هم مي تواند مفيد باشد
مي توانيد نگراني را به گوشه كوچكي از درون خود برانيد آنگاه فضاي زيادي از درون شما آماده عمل است! در اين حالت مي توانيد هر چيزي را كه به شما فشار مي آورد به گوشه اي برانيد. حال فراقي پيدا مي كنيد كه با اطمينان به سمت هدف پيش مي رويد. يكي از بهترين راه هاي كم كردن نگراني عمل كردن با كار و تلاش زياد است.
پنجمين دشمن درون محافظه كاري و احتياط بيش از حد است. اين روش ترسناكي براي زندگي است. ترسو بودن يك صفت نيست بلكه يك مريضي است. و اگر به آن اچازه پيش روي بدهيد شما را تسخير مي كند. افراد ترسو پيشرفت نمي كنند. و هميشه در حسرت موقعيت هايي كه از دست داده اند زندگي مي كنند. اينگونه افراد در بازار رشد نمي كنند. و قدرتمند نمي شوند. پس سعي كنيد از محافظه كاري بيش از حد بپرهيزيد.
با دشمن درون بجنگيد. با ترس خود بجنگيد و شجاعت را در درون خود پرورش دهيد تا با هر چه شما را از زندگي عقب نگه داشته است بجنگيد. حال اين سوال پيش مي آيد كه كجا ها بايد شجاع بود. پاسخ ساده است در برابر هر چيزي كه شما را از پيشرفت باز مي دارد از خود شجاعت نشان دهيد.
در زندگي و پيشرفت شجاع باشيد.
ما با شجاعت زاده نشده ايم ولي با ترس هم به اين دنيا پا نگذاشته ايم. شايد بعضي از ترس هايي كه اكنون در وجود ماست به دليل تجارب ناموفق گذشته باشد. حتي تجاربي كه مربوط به ما نبوده اند و آنها را خوانده ايم يا شنيده ايم باعث ايجاد ترس در ما مي شوند.
البته ترسيدن بعضي مواقع خوب است. مثلاً منطقي است اگر از قدم زدن شبانه در محله هايي كه خلاف كاران پرسه مي زنند بترسيم. اما لازم نيست تمام عمر خود را در ترس زندگي كنيم. ترس حتي آنهايي كه براي ما مفيد هستند، مي توانند بلند پروازي ها و جاه طلبي هاي ما را سركوب كنند. ترس مي تواند خوشبختي را ويران كند. ترس مي تواند ارتباطات شما را مختل كند. و اگر كنترل نشود حتي مي تواند زندگي ما را تخريب كند. ترس يكي از دشمناني است كه در درون ما به كمين نشسته است.
اجازه دهيد در مورد 5 دشمن ديگري كه در درون ما وجود دارد صحبت كنيم.
اولين دشمني كه در درون شما وجود دارد و قبل از اينكه شما را از بين ببرد بايد آن را از بين ببريد بي تفاوتي است. و چه بيماري غم انگيزي است بي تفاوتي. «بگذار هر اتفاقي مي خواهد بيفتد من راه خودم را مي روم!» اينجا يك مشكل وجود دارد شما مي توانيد راه خود را برويد ولي هيچگاه به بالاي كوه نمي رسيد.
دومين دشمن درون ما بي هدفي است. بي هدفي دزد موقعيت ها و كارهاي شگفت انگيزي است كه مي توانيد انجام دهيد. اين دشمن شانس هاي شما را براي ساختن آينده اي بهتر مي دزدد.
سومين دشمن درون شما شك و ترديد است. بله نمي توان به همه چيز اعتماد كرد. ولي نبايد به دو دلي اجازه دهيد سكان زندگي شما را در دست بگيرد. افراد بسياري نسبت به آينده و گذشته مشكوكند، به اطرافيان خود مشكوكند، به تمام دولت هاي دنيا شك دارند. به ممكن ها و موقعيت هاي موجود مشكوكند. و از همه بدتر به خود و توانايي هاي خود هم شك دارند. اين شك و ترديد سبب تعللي مي شود كه نتيجه آن از دست دادن موقعيت هاي بزرگ است.
چهارمين دشمن درون نگراني است. همه ما گاهي مواقع دچار نگراني مي شويم. فقط به آن اجازه ندهيد بر شما مسلط شود. در عوض اجازه دهيد به شما اخطار دهد. نگراني هم مي تواند مفيد باشد
مي توانيد نگراني را به گوشه كوچكي از درون خود برانيد آنگاه فضاي زيادي از درون شما آماده عمل است! در اين حالت مي توانيد هر چيزي را كه به شما فشار مي آورد به گوشه اي برانيد. حال فراقي پيدا مي كنيد كه با اطمينان به سمت هدف پيش مي رويد. يكي از بهترين راه هاي كم كردن نگراني عمل كردن با كار و تلاش زياد است.
پنجمين دشمن درون محافظه كاري و احتياط بيش از حد است. اين روش ترسناكي براي زندگي است. ترسو بودن يك صفت نيست بلكه يك مريضي است. و اگر به آن اچازه پيش روي بدهيد شما را تسخير مي كند. افراد ترسو پيشرفت نمي كنند. و هميشه در حسرت موقعيت هايي كه از دست داده اند زندگي مي كنند. اينگونه افراد در بازار رشد نمي كنند. و قدرتمند نمي شوند. پس سعي كنيد از محافظه كاري بيش از حد بپرهيزيد.
با دشمن درون بجنگيد. با ترس خود بجنگيد و شجاعت را در درون خود پرورش دهيد تا با هر چه شما را از زندگي عقب نگه داشته است بجنگيد. حال اين سوال پيش مي آيد كه كجا ها بايد شجاع بود. پاسخ ساده است در برابر هر چيزي كه شما را از پيشرفت باز مي دارد از خود شجاعت نشان دهيد.
در زندگي و پيشرفت شجاع باشيد.
خدایا چه کسی تو رادراغوش گرفته که اینچنین ارامی؟ Д Ŧ Ŀ ã s