2014-07-13، 04:39
بعد از ورود به برنامه دوازده قدم تازه شروع کردم به شناخت احساسات سرکوب شده خودم که دردوران کودکی بصور مختلف صدمه دیده بود با صفت های نادرستی که به من داده بودن وباعث شده که درمغزم برای خود جای بازکند وروزبه روز اونهارو هم دردوران بزرگسالی باخود حمل کردم و طبیعتا یک انسان بدون اعتماد به نفس و خود دوست نداری بودم وبخاطر همین مسئله سعی میکردم تایید دیگران را داشته باشم تا بتوانم خلا درونی ام را یکجوری پرکنم وبه رضایت نسبی درزندگیم هرچند کاذب برسم ولی بعداز آگاهی از اینکه این صدمات بهرحال از روی فهم و درایت نبوده توانستم نقش خودم را درقضایا ببینم وبیاموزم که امروز دیگر خودم احساساتم راسرکوب نکنم بلکه باشناخت آنها وپذیرش این احساسات درزمانهای مختلف زندگیم ودورکردن بعضی از اون احساسات که واقعیت ندارند وفقط ساخته ذهن و احساسات من واز روی ترس هستند کم کم به خودم واحساساتم احترام بگذارم ودست از ملامت وسرزنش خودم بردارم به خودم زمان بدهم و باگذشت زمان حتما میتوانم به احساساتم اطمینان بیشتری بکنم ودرزمان لازم با رفتن دردل ترسهام از احساسات غیرواقعیم فاصله بگیرم .