2015-01-08، 06:06
امروز بله با صدای بلند اعتراف میکنم و دعا میکنم و از خداوند میخواهم که بینش و فهم ودرک این مطلب مهم را به من هدیه کند خودم از بیمارم بیمارتر ونیازمند کمک زمانی که به دنیا امدم و رشد کردم هیچ اطلاعاتی به ما داده نشد و یا نبود با استفاده از تجربیات تلخ گذشته با جرات میتوان گفت که این یک بیماری است بیماری که متاسفانه گرمی و عشق را از خیلی اشیانه ها دور خراب و ویران کرد امروز دلم میخواهدتلاش کنم که انها را دوست داشته باشم و اصل برنامه میگوید من باعث نیستم و نمیتوانم و قادرنیستم کنترل کنم امروز تمرین میکنم وبه خود یاد میدهم عاشق بودن را. وقتی الکل و مواد را از بیمارم جدا میکنم او را بیشتر از گذشته دوست دارم امروز انها را تفکیک میکنم من او را دوست داشتم ولی ترس از مصرف من را از او دور و اورا از من امروز واقعیت زندگی ام را میپذیرم که او یک مصرف کننده است وخدای مهربان خودش را دارد.