2013-11-18، 10:03
14- چگونه ميتوانم بفهمم كه چه وقت زمام امور زندگي از دست من خارج شده است؟
|
14- چگونه ميتوانم بفهمم كه چه وقت زمام امور زندگي از دست من خارج شده است؟
|
2013-11-18، 10:03
14- چگونه ميتوانم بفهمم كه چه وقت زمام امور زندگي از دست من خارج شده است؟
سپاس شده توسط: NASIB ، sadaf ، yalda ، mohsen..yazd ، Atlas
2014-07-10، 08:29
زمانی است که دیگر باوجود اون کنترلها و مراقبت های ناسالم اوضاع مشوش است وهیچکس دیگری رانمی شناسد . زمانی که ازروی ترس وخشم صدای ضربان قلبم را درسرم می شنوم ٬ موقعی که دردریای ناامیدی غوطه ور میشوم . موقعی که بی هدف صدبار از اتاق به آشپزخانه واز آشپزخانه به اتاق میروم . زمانی که لحن گفتار درداخل خانه بصورتی درمیاید که از آن فقط بوی تعفن میاید و نگاهها خالی از عشق هست . وقتی بی قراری جای خود را به آرامش میدهد . وقتی که همه از خشم به چشمان یکدیگر با کینه وبغض مینگرند . ووقتیکه هیچ صدای از گلوی کسی خارج نمیشود مگرفریاد سرکوب وعصیان آنوقت است که عنان واختیار زندگی از دستم خارج شده ونمیدانم چه باید کرد ودرمانده به ویرانه زندگیم مینگرم .آنوقت است که می فهمم یک چیزی این وسط اشتیاه است به دنبال چاره میگردم که شاید کسی دستم را بگیرد وبیرون بیاورد واین کس نیروی برترم میباشد .
2014-09-29، 08:18
زماني اختيار زندگي از دستم خارج شد كه ديدم براي گرفتن كوچكتذين تصميمم بايد معتادم اونو تاييد كنه،وقتي كه نتونستم به تنهايي حتي نيازهاي كوچيك و شخصي خودمو برآورده كنم، زماني كه نيروي برترم نواقصم مي شن،زماني كه مشورت كردن را بي خيال ميشم...زماني كه از جلسات دور ميشم، ارتباطم باراهنمام كم يا قطع ميشه،زماني كه دوباره كلاه همه چي دون ميزارم سرم و رو صندلي خدا ميشينم
سپاس شده توسط: mohsen..yazd ، NASIB ، sadaf ، sepahrad ، سما
2015-01-08، 08:35
زمانی که ذهن من دائم در حال کنترل بیمارم میباشدزمانی که سعی میکنم دائم تحت تاثیر رفتار و اعمال او باشم .زمانی که تمام نیازهای او را مو به مو برطرف نمایم .زمانی که دائم در این فکر باشم چگونه او را ترک داده و یا تغییرش دهم . زمانی که افراط و تفریط را در زندگی ببینم . زمانی که حالت تعادل ندارم . زمانی که فکر میکنم زیاد میدانم . زمانی که در حال انکار هستم. زمانی که به خود اجازه میدهم وارد حریم دیگران شوم.زمانی که رفتارو گفتار دیگران روی من تاثیر میگذارد.زمانی که انتظار و توقعاتم زیاد است .و زمانی که یکروز عشق یکروز محبت یکروز رنجش یکروز نفرت دارم برای من اینجا زمانی است که امور زندگی از دست من خارج است.
|
|
موضوعهای مشابه… | |||||
موضوع | نویسنده | پاسخ | بازدید | آخرین ارسال | |
19- چطور ميتوانم خوب از خودم مراقبت كنم؟ | mehdiast | 3 | 8,068 |
2015-01-09، 11:01 آخرین ارسال: سما |
|
3- آيا من ميپذيرم كه الكليسم يك بيماري است؟ اين بينش چگونه ميتواند نحوه رسيدگي من ر | mehdiast | 6 | 3,918 |
2015-01-08، 06:06 آخرین ارسال: سما |
|
2- چطور ميتوانم بفهمم كه عادتها، شخصيت و راههاي مقابله با مسائل روزمره يك شخص الكلي | mehdiast | 8 | 5,164 |
2015-01-08، 05:02 آخرین ارسال: سما |
|
4- در زندگي خود چطور تلاش ميكردم ديگران را عوض كنم؟ نتايج اين تلاشها چه بود؟ | mehdiast | 4 | 3,217 |
2015-01-04، 04:54 آخرین ارسال: میترا |
|
18- وقتي زندگي من خوب پيش ميرود، “يا به آرامي ميگذرد”، من چه احساسي دارم؟ آيا به طو | mehdiast | 3 | 3,380 |
2015-01-04، 04:32 آخرین ارسال: میترا |