2016-04-14، 12:24
من به خاطر پاسخ دادن به وسوسه از جاهایی سر در می آوردم که خیلی احتمال داشت دستگیر شوم. هر بار به خودم می گفتم که دیگر به چنین جای پر خطری بر نمی گردم ولی وقتش که می شد دوباره چشم باز می کردم و خودم را همان جا می دیدم. نیرویی که مرا آنجا می کشید فرای قدرت اراده من بود.شریک جنسی ام ادم مطمئنی نبود و ممکن بود بخواهد از من شکایت کند و باجگیری کند. من چیزی در خودم کم داشتم و محتاج چیزی بودم که احساس مرا خوب کند و نیرویی مرا به این سمت می کشید و چشم و گوش مرا می بست. الان هم وقتی حالم خوب نیست باز آن نیرو مرا به این ور و اون ور می کشد. باز وسوسه و باز من که قدرت اراده ام کافی نیست. تو این مواقع خودم نیستم که بخوام زندگی ای داشته باشم که کنترلی داشته باشد.