2013-11-23، 07:46
20 مهر حق به جانب بودن
«وقتی به غیر قابل اداره بودن زندگی خود اقرار میکنیم ، مجبور به بحث درباره دیدگاه خود نیستیم.... دیگر مجبور نیستیم که همواره حق به جانب باشیم.»
کتاب پایه
v
هیچ چیز سریعتر از اجبار به "حق" به جانب بودن، ما را از صمیمیت و مودتی که میان اعضای انجمن NA وجود دارد، جدا نمیسازد. سست و متزلزل تظاهر میکنیم که فردی صاحب قدرت هستیم. در حالی که از احترام به نفس پایین رنج میبریم، با تحقیر دیگران برای بالا بردن شأن خود تلاش میکنیم. این روشها در بهترین حالت، ما را از دیگران دور میکنند؛ در بدترین حالت، موجب حمله از جانب دیگران میشوند. هر چه بیشتر سعی در تحت فشار قرار دادن دیگران برای اثبات حق خود میکنیم، بیشتر مرتکب اشتباه میشویم.
برای حفظ امنیت، مجبور نیستیم حق به جانب باشیم؛ مجبور نیستیم تظاهر کنیم پاسخ همه پرسشها را در اختیار داریم تا دیگران ما را دوست داشته باشند یا به ما احترام بگذارند. هیچ یک از ما پاسخ همه پرسشها را در اختیار نداریم. برای پر کردن خلأیی که در فهم ما از مسائل وجود دارد، به کمک نیرویی برتر از خود نیاز داریم تا عجز شخصی ما را جبران نماید. وقتی چیزهایی را که میدانیم به دیگران ارائه میدهیم، به چیزهایی که نمیدانیم اقرار میکنیم و به دنبال یاد گرفتن از همقطاران خود هستیم، با دیگران به آسانی زندگی میکنیم. وقتی از تکیه بر نیروی خود دست میکشیم و به خداوندی که در بهبودی از او شناخت پیدا کردهایم، تکیه میکنیم، با امنیت درونی زندگی میکنیم.
مجبور نیستیم همواره "حق" به جانب باشیم، صرفاً بهبود پیدا میکنیم.
v
فقط برای امروز: خداوندا، به عجز و غیر قابل اداره بودن زندگی خود اقرار میکنم. به من کمک کن در زندگی خود با دیگران منصفانه رفتار کنم و برای راهنمایی و قدرت به تو وابسته باشم.
«وقتی به غیر قابل اداره بودن زندگی خود اقرار میکنیم ، مجبور به بحث درباره دیدگاه خود نیستیم.... دیگر مجبور نیستیم که همواره حق به جانب باشیم.»
کتاب پایه
v
هیچ چیز سریعتر از اجبار به "حق" به جانب بودن، ما را از صمیمیت و مودتی که میان اعضای انجمن NA وجود دارد، جدا نمیسازد. سست و متزلزل تظاهر میکنیم که فردی صاحب قدرت هستیم. در حالی که از احترام به نفس پایین رنج میبریم، با تحقیر دیگران برای بالا بردن شأن خود تلاش میکنیم. این روشها در بهترین حالت، ما را از دیگران دور میکنند؛ در بدترین حالت، موجب حمله از جانب دیگران میشوند. هر چه بیشتر سعی در تحت فشار قرار دادن دیگران برای اثبات حق خود میکنیم، بیشتر مرتکب اشتباه میشویم.
برای حفظ امنیت، مجبور نیستیم حق به جانب باشیم؛ مجبور نیستیم تظاهر کنیم پاسخ همه پرسشها را در اختیار داریم تا دیگران ما را دوست داشته باشند یا به ما احترام بگذارند. هیچ یک از ما پاسخ همه پرسشها را در اختیار نداریم. برای پر کردن خلأیی که در فهم ما از مسائل وجود دارد، به کمک نیرویی برتر از خود نیاز داریم تا عجز شخصی ما را جبران نماید. وقتی چیزهایی را که میدانیم به دیگران ارائه میدهیم، به چیزهایی که نمیدانیم اقرار میکنیم و به دنبال یاد گرفتن از همقطاران خود هستیم، با دیگران به آسانی زندگی میکنیم. وقتی از تکیه بر نیروی خود دست میکشیم و به خداوندی که در بهبودی از او شناخت پیدا کردهایم، تکیه میکنیم، با امنیت درونی زندگی میکنیم.
مجبور نیستیم همواره "حق" به جانب باشیم، صرفاً بهبود پیدا میکنیم.
v
فقط برای امروز: خداوندا، به عجز و غیر قابل اداره بودن زندگی خود اقرار میکنم. به من کمک کن در زندگی خود با دیگران منصفانه رفتار کنم و برای راهنمایی و قدرت به تو وابسته باشم.