|
امتیاز موضوع:
1ـ آیا اكنون چیزی را کنترل میکنم؟ چهگونه؟
|
در مورد کنترل کردن و راههای انجام ندادن آن در قدم سوم به طور مفصل توضیح داده شده است ولی به نسبتی که درک من از نیروی برترم رشد کرد و تغییر یافت نسبت به اتفاقات زندگیم عکس العملهای بهتری نشان دادم و بجای ترس و دلهره به صورت شجاعانه و با شهامت در برابر مسائل زندگی برخورد کردم . اما قبلا تمام مسائلی را که اطرافم بود کنترل می کردم مانند مسائل مالی ، صحبتهای خانواده ام و ...... باید بدانم که کنترل کردن با مواظبت کردن تفاوت دارد . اینکه من مواظب تربیت و رفتار فرزندم باشم و برای رشد از وقت بگذارم کنترل نیشت .
مشگل اینه که به بعضیا بیشتر از حدشون بها دادم
2014-01-30، 03:14
سیستم یک فرد کدایی یک سیستم هرز است .چشم، گوش، زبان خصوصا چشم ما به صورت هرز میگردد با دقت کامل دیگران را تحت نظر داریم
به همین دلیل وقتی شبکه نگاه هرز ما روی دیگران میگردد به نقطه ضعف آنها توجه غیر ثابل باموری دارد به همین دلیل گوش ما ما،زبان ما هم پیرو چشم ما شروع به کنترل میکند و در فلسفه قدم اول که عجزما میباشد ما در مقابل افکار،رفتار،گفتارو شنیدار عاجز هستیم.یعنی به راحتی تحت تاثیر افکار ورفتار دیگران واکنش غیر اصولی نشان میدهم کنترل های ما به طریقه زبان که معمولا مقایسه و سرزنش میکنیم و از طریق شنیدن در کار دیگران فضولی کرده و به خاطر جلب تائید آنها در کارشان مداخله می نماییم اصولا کنترل کردن از روی ترس میباشد در ما منبع ترس بسیار بزگ است و برای پاسخ گویی به ترس های خود بدون اینکه حودمان بخواهیم شروع به کنترل وتحت به اختیار درآوردن دیگران وشرایط بر میاییم گاهی برای این کار فحش میدهیم تهدید میکنیم قهر میکنیم سکوت مسکنیم گریه میکنیم میخندیم دروغ میگوییم راست میگوییم و خیلی کار های دیگر و فقط یرای کنترل انجام میدهیم
حتی روز " مرگم " هم تفاهم نخواهیم داشت
من اون روز سفید می پوشم وتو سیاه
2014-02-19، 12:47
بله کنترل میکنم امروز بیشتر از همه خودم،رفتارم و بهبودیم رو کنترل میکنم ...گذشته همه چیز رو کنترل میکردم و همه اونا ریشه در ترسم داشت فکر میکردم اگه چیزی از کنترلم خارج بشه همه چیز خراب میشه.....انقدر به شغل کنترل کردن مشغول بودم که وقتی دست از کنترل برداشتم دیگه هیچ کاری برای انجام دادن نداشتم چون سالها بود که به این کار مشغول بودم
چگونه؟ در گذشته از هر راهی کنترل میکردم با دخالت دادن خودم تو هر موضوعی با تایید گرفتن قضاوت کردن اما این روزا روش موذیانه بیماری سراغم اومده و از راه و فکرم مشغول کنترل میشم
2014-03-06، 01:14
من از دوران کودکی برای کاستن ترسهایم به ابزار کنترل این و آن مجهز شدم و بقدری در این کار پیشرفتم که خود کنترل کردن و نکردن هم خودش ترس بزرگی شد و این عادت دوران کودکی آنقدر بزرگ و قدرتمند شد که دیگر نتوانستم دست از کنترلبردارم و من عاقبت از 3 طریق کنترل کردم 1- کنترل محسوس یعنی بصورت علنی دیگران و شرایط را کنترل میکردم و در ظاهر بخاطر خیر و صلاح دیگران بود 2- کنترل نیمه محسوس که ظاهراً کاری بکار کسی نداشتم ولی ذهنم درگیر آنها بود 3- کنترل نامحسوس عاقبت افراد کنترلچی است، یعنی از روی کینه و نفرت کاری بکار دیگران ندارند. اما از دور و توسط افراد دیگرا در امور مداخله میکنند. این روش نامحسوس مثلاً من از شما حال افرادی را میپرسم که نباید بپرسم و حتی بگویم سلام برسان و یا بگو دعایم کنند!
2014-04-28، 08:25
ریشه اساسی کنترل درترسهای مانهفته است برای هرفردی که کنترلش میکنیم دلیل قانع کننده ای ارائه میدیم که حاکی از ترسهای ماست امروز درانجمن دوازده قدمی من راه غلبه به ترسهام وکم کردنشون رو میاموزم زیرا باخدای مهربانی و گذشت آشنا شدم واون ترس بزرگ که بخاطراعمال ورفتارم از کودکی درذهنم فروکرده بودن که بعداز همه ترسهام ترس بزرگم از تنها نیروی بالایی بود که درزندگی میتونست برام رهگشا باشه ومرحم همه ترسهام باشه رو کنارزدم و این نیرو امروز منو به سمت جلو هدایت میکنه وهرجاترسی میاد وشرایطی که از عهده اش برنمیام به خودش میسپارم و باآسودگی وبدون ترس میتونم به زندگیم ادامه بدم پس دلیلی برای کنترل ندارم دیگه چون باتمام کنترلهای هم که کردم موفق نبودم و عنان زندگی از دستم خارج شده بود ولی این راه جدید انجمن دوازده قدمی واقعا نجات من وخیلی از انسانهای شبیه من بوده که درزندگی راه گم کرده بودن و بسیارخرسندم که خداوند منو به این انجمن ها راهنمایی کرد .
2014-05-13، 01:53
بله
به هم طریق کنترل میکنم ,بیشتر از همه از طریق ذهنی ,وگوش کردن حرفای دیگران گاهی هم ب خاطر رنجشی ک از دیگران دارم دیگه استخدام کتترل میشم و خیلی هم فعال کنترل میکنم. ب صورت اینکه دخالت تو زندگی دیگران کنم و تو راه روش زندگیشون کم کنترل کنم. من با دروغ گفتن گاهی دیگران رو کنترل میکنم.دلیلش هم ترسی ک تو وجودم دارم.ک ب صورت حسادت و دروغ و تایید طلبی ,توقع زیاد از افراد منو وادار ب کنترل کردن میکنه .
2014-07-08، 03:38
ترس باعث ميشه كه من ديگران را كنترل كنم ...وقتي كنترل ميكنم يعني مراقبت نميكنم دخالت ميكنم ....بيشتر دخالت در جايي كه بمن ربط ندارد ..اين برايم عادت شده و ناخوداگاه كنترل ميكنم .
.ولي در كودا يادميگيرم كه افكارم را از روي ديگران بردارم و روي خودم بگذارم . كمي هم خودم را كنترل كنم .. خدا را دوست دارم .... *********** ابر را در بيكرانه آسمان ميگرياند ، تا غنچه ي حقيري را روي زمين بخنداند ....
2014-07-11، 08:30
با کارکردن قدمها سعی دارم که دیگران را کنترل نکنم و بر روی خودم کار کنم و فقط تمرکزم بر روی بهبودی خودم باشد اما منهم خيلي وقتها به خاطر همان ريشه اصلي که همه دوستان در مطالب قبلي گفته بودند و همان ترس است بله دیگران را به صورت محسوس ، نا محسوس و يا با افکارم در حال کنترل کردنشان هستم .
2014-12-03، 02:58
كنترل يعني من بخواهم بر تمام امور مسلط باشم .دوربين من بر روي همه چيز همه كس متمركز باشد.و به قولي ميخواهم دنيا و ادمهاي ان مطابق ميل من باشند.
امروز اين دوربين بر روي رفتار هاي خودم متمركز است. زيرا با ترسهايم مواجه شده ام و در دل ترسهايم رفته ام . با پذيرش نقصهايم و گام برداشتن در مسير بهبودي ، ايمان به نيروي برترم و پذيرش ديگران بدانگونه كه هستند نه بدانگونه كه من ميخواهم .
خدایا چه کسی تو رادراغوش گرفته که اینچنین ارامی؟ Д Ŧ Ŀ ã s
![]() ![]() سپاس شده توسط: mohsen..yazd ، sadaf ، اریا ، sepahrad ، Arghavan ، .masoomeh. ، مرسده ، حسين. ، mahla
|
|
موضوعهای مشابه… | |||||
موضوع | نویسنده | پاسخ | بازدید | آخرین ارسال | |
7ـ امروز از چه چیزهايی عاجزم و چهگونه اختیار زندگی از دستم خارج شده است؟ | sadaf | 8 | 6,422 |
2016-02-08، 12:03 آخرین ارسال: mahsa-alp |
|
4ـ چهگونه ترس از اینکه دیگران چه فکری راجع به من میکنند را رها میکنم؟ | sadaf | 10 | 6,212 |
2015-12-25، 10:40 آخرین ارسال: NASIB |
|
3ـ چهگونه هنگامی که دیگران را رها میکنم قدرتمند میشوم؟ | sadaf | 10 | 6,372 |
2015-12-25، 10:31 آخرین ارسال: NASIB |
|
![]() |
12ـ چرا میخواهم همه كس و همه چيز را کنترل کنم؟ | sadaf | 10 | 6,421 |
2015-02-16، 05:42 آخرین ارسال: sepahrad |
9ـ رها کردن به چه معنا است، چرا من باید رها کنم، چه چیزی را باید رها کنم؟ | sadaf | 7 | 8,551 |
2015-02-15، 07:32 آخرین ارسال: sepahrad |
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 5 مهمان