2013-11-28، 11:23
13 مرداد چه وقتی یک راز دیگر راز نیست؟
«معتادان تمایل به پنهان کردن اسرار زندگی خود دارند.... رهایی از همه اسرار و مشارکت کردن بار سنگین گذشته، آرامش بزرگی است.»
کتاب پایه
v
شنیدهایم که میگویند «ما به اندازه اسرار خود بیمارهستیم.» چه چیزی را به عنوان راز مخفی نگاه میداریم و چرا؟
چیزهایی را به عنوان راز نگه میداریم که موجب شرمندگی ما میشوند. این چیزها را مخفی میکنیم، چون نمیخواهیم آنها را تسلیم کنیم. با این حال، اگر باعث شرمندگی ما میشوند، آیا در صورت رهایی از آنها با خود راحتتر زندگی نمیکنیم؟
برخی از ما چیزهایی را مخفی میکنیم که به دلیلی موجب شرمندگی ما میشوند. این طور نیست که نخواهیم از آنها رهایی یابیم؛ صرفاً نمیخواهیم باور کنیم میتوانیم از آنها رهایی یابیم. آنها مدتهای مدیدی ما را آزار دادهاند و آنقدر به دفعات سعی کردهایم خود را از شر آنها خلاص کنیم که از انتظار رهایی از آنها دست برداشتهایم. با این حال هنوز موجب شرمندگی ما میشوند و ما هنوز آنها را مخفی نگاه میداریم.
باید به خاطر بسپاریم چه کسی هستیم: معتاد در حال بهبودی. ما که مدتهای مدیدی سعی در مخفی نگاه داشتن مصرف مواد خود داشتهایم، از وسوسه و اجبار به مصرف رهایی یافتهایم. گرچه بسیاری از ما درست تا انتهای مصرف از آن لذت میبردیم، در هر حال، بهبودی را جستجو کردیم. صرفاً قادر به تحمل صدمات ناشی از مصرف نبودیم. وقتی عجز خود را پذیرفتیم و از دیگران کمک خواستیم، بار سنگین اسرار از دوش ما برداشته شد.
همین اصل درباره همه اسراری که ما را آزار میدهد، صادق است. بله، ما به اندازه اسرار خود بیمار هستیم. تنها وقتی اسرار ما آشکار میشود، میتوانیم از چیزهایی که موجب شرمندگی ما میشوند، رهایی یابیم.
v
فقط برای امروز: رازهای من تنها تا زمانی که به عنوان راز باقی میمانند، باعث شدت بیماری من میشوند. امروز، با راهنمایم درباره رازهایم صحبت میکنم.
«معتادان تمایل به پنهان کردن اسرار زندگی خود دارند.... رهایی از همه اسرار و مشارکت کردن بار سنگین گذشته، آرامش بزرگی است.»
کتاب پایه
v
شنیدهایم که میگویند «ما به اندازه اسرار خود بیمارهستیم.» چه چیزی را به عنوان راز مخفی نگاه میداریم و چرا؟
چیزهایی را به عنوان راز نگه میداریم که موجب شرمندگی ما میشوند. این چیزها را مخفی میکنیم، چون نمیخواهیم آنها را تسلیم کنیم. با این حال، اگر باعث شرمندگی ما میشوند، آیا در صورت رهایی از آنها با خود راحتتر زندگی نمیکنیم؟
برخی از ما چیزهایی را مخفی میکنیم که به دلیلی موجب شرمندگی ما میشوند. این طور نیست که نخواهیم از آنها رهایی یابیم؛ صرفاً نمیخواهیم باور کنیم میتوانیم از آنها رهایی یابیم. آنها مدتهای مدیدی ما را آزار دادهاند و آنقدر به دفعات سعی کردهایم خود را از شر آنها خلاص کنیم که از انتظار رهایی از آنها دست برداشتهایم. با این حال هنوز موجب شرمندگی ما میشوند و ما هنوز آنها را مخفی نگاه میداریم.
باید به خاطر بسپاریم چه کسی هستیم: معتاد در حال بهبودی. ما که مدتهای مدیدی سعی در مخفی نگاه داشتن مصرف مواد خود داشتهایم، از وسوسه و اجبار به مصرف رهایی یافتهایم. گرچه بسیاری از ما درست تا انتهای مصرف از آن لذت میبردیم، در هر حال، بهبودی را جستجو کردیم. صرفاً قادر به تحمل صدمات ناشی از مصرف نبودیم. وقتی عجز خود را پذیرفتیم و از دیگران کمک خواستیم، بار سنگین اسرار از دوش ما برداشته شد.
همین اصل درباره همه اسراری که ما را آزار میدهد، صادق است. بله، ما به اندازه اسرار خود بیمار هستیم. تنها وقتی اسرار ما آشکار میشود، میتوانیم از چیزهایی که موجب شرمندگی ما میشوند، رهایی یابیم.
v
فقط برای امروز: رازهای من تنها تا زمانی که به عنوان راز باقی میمانند، باعث شدت بیماری من میشوند. امروز، با راهنمایم درباره رازهایم صحبت میکنم.