2014-02-16، 12:45
13 اسفند
شکل های مختلفی از فقدان وجود دارد ...طلاق ..زندان..بیماری...مرگ...و حتی تغییرات روحی وقتی که من بیشترین فردی را که در دنیا دوستش دارم از دست میدهم . بیشتر از همه ویران میشوم و در غم و اندوهم . تهر فردی را از خودم دور میکنم . از خداوند سپاسگزارم که به مدت کافی در الانان . تا از بخشی از وجودم که خواهان سلامتی بود اگاه شوم و مهم نبود که چه اتفاقی افتاده است . بنا بر این به مرور یکبار دیگر شروع به کار کردن برنامه کردم . با کمک بسیاری از اعضائ االانان که مرا تنها نمی گذاشتند و بمن اجازه دادند که با روش و دقت خود محزون باشم یاد گرفتم که به قدم اول بر گردم تا بپذیرم که در قبال این فقدان و اینکه زندگیم غیر قابل کنترل است . عاجز هستم و قدم به قدم یاد گرفتم تا با فقدان درد . نا امیدی زندگی کنم . تا اینکه بالاخره شروع به احساس سر زندگی مجدد کردم ..........
یادآوری امروز
درد و فقدان بخشی از زندگی من هستند . مهم نیست که من چه انجام دهم من قادر نیستم این حقیقت را عوض کنم . اما با همراهی انجمن که مرا حمایت می کند و قدمها که مرا راهنمایی میکند من قادر به برخورد و رشد یافتن در خلال هر انچه که در مسیر من می اید . خواهم شد
"اساسی را که من در الانان را توسعه داده ام نه تنها هنگام خوب جریان داشتن امور باعث من می شود بلکه بمن می فهماند که هنگام جریان نا مطلوب امور نیز برنامه بطور خاصی کارایی دارد .....
مشگل اینه که به بعضیا بیشتر از حدشون بها دادم