2014-02-17، 11:07
رهايي
1 اسفند
تعويق زندگي
نمي توانيم اجازه دهيم نيازهايمان به تعويق افتد،يعني منتظر فرد ديگري باشيم تا ما را راضي کند،يا بيايد وان کسي وان چيزي باشد که ما مي خواهيم.اين حالت نفرت،خصومت،وابستگي ناسالم واشفتگي ايجاد مي کند که بعدها بايد با ان روبرو شويم.
اگر تصميم گرفته ايم که خواستار رابطه خاصي هستيم يا مي خواهيم راجع به ارتباط بخصوصي تامل کنيم،پس بايد در اين اثنا به زندگي ادامه دهيم.
شايد چنين کاري دشوار باشد.شايد طبيعي به نظر برسد که در زندگيمان وقفه ايجاد کنيم.
ان وقتي است که در باورهاي ناشي از وابستگي اسير شده ايم؛ان فرد مي تواند مرا خوشحال کند...من به ان فرد خاص نياز دارم تا کار بخصوصي انجام دهد که من خوشبخت باشم.
ان موقعيت مي تواند موجب کمبود احساس عزت نفسمان وترديد به خود وتمایلمان براي بي تو جهي به خويشتن شود.
مي توان به روشهاي متعددي در چنين شرايطي قرار گرفت .شايد منتظر يک نامه ،يک شغل ،يک شخص ،يا يک اتفاق بمانيم.
نبايد در زندگيمان وقفه ايجاد کنيم.چنين کاري نتايج بدي به همراه دارد.به زندگي خود ادامه دهيد.زندگي را روز به روز بگذرانيد.
حالا چه کار مي توانم بکنم تا مراقب خويش باشم وبه صورت مناسب وسالمي نيازهايم را براورده سازم؟صرفنظر از اينکه ديگران چه مي کنند ،چگونه مي توانم براي مراقبت از خويش قدرت خود را حفظ کنم؟اگر اين روند را متوقف کنم وشروع به مراقبت از خود نمايم چه مي شود؟
گاهي پاسخي را که مي خواهيم بلافاصله دريافت مي کنيم،گاهي مدتي صبر مي کنيم.گاهي ،اوضاع دقيقا انگونه که اميدورابوديم پطش نمي رود.اما هميشه اوضاع نتيجه خوبي دارند،واغلب نتيجه بهتر از ان چيزي است که انتظارش را داشتيم.
در اين اثنا ،محبت نسبت به خود را بدين ترتيب نمايش داديم که زندگي خود را داشتيم وکنترل زندگيمان را از ديگران گرفتيم.ان محبت هميشه ده برابر به ما باز مي گردد،چون عملا مهر نسبت به خويشتن را نشان داديم،به نيروي بيکران الهي،ديگران،وعالم هستي اجازه مي دهيم تا عشقي را که مي خواهيم وبه ان نياز داريم به سوي ما بفرستند.
امروز،اگر لازم باشد،خود را مجبود مي کنم تا زندگي خود را داشته باشم.به گونه اي که واقعا بنفع من است رفتار خواهم کرد.اگر قدرت کنترل زندگيم را به کسي غير از خودم واگذار کرده ام،انرا پس مي گيرم.من شروع مي کنم تا به نفع خود رفتار نمايم،حتي اگر انجام ان ناشيانهبه نظر بيايد.