امروز اجازه نميدهم كه بار سنگین رنجش و کینه از بودن خاطرات و خطا و شكستهاي گذشته سدي در راه بهبوديم ايجاد كند. زندگي فعلي من آنقدر ارزش دارد كه از اين شكستها و خطاها به عنوان تجربه سود ببرم. آيا متوجه شدهام كه قبول مسئوليت اشتباهات گذشتهام ميتواند مرا در پروسههاي آيندهام موفق گرداند؟ آيا پذيرفتهام كه تمام جنگها و درگيريها در ذهن من شكل و ابعاد غير واقعي ميگيرند؟ امروز متوجه هستم كه افراد موفق در زندگيشان مشاوران خوبي داشتهاند. آيا امروز غرورم اجازه ميدهد كه از ديگران كمك بخواهم و آنها مرا در امرار زندگيم راهنمايي كنند؟ آيا من به خاطر تمام اتفاقات تلخ و شیریني كه در زندگيم رخ داده است و به خاطر آزادي و رهايي از عادتهای ناسالم دوران کودکی و وابستگي و هموابستگیهای دیوانه کننده خداوند را سپاسگزاري ميكنم؟ امروز سرآغازی برای معجزهي رهايي و آزادي از قید و بندهای وابستگیها را با شكرگزاري از خالق مهربان که باعث این تحولات عظیم در من شدهاند، لحظاتم را جشن ميگيرم. آیا هنوزهم با درست کردن چراهای غیر قابل حل، مغزم را چراگاهی برای آنها کردهام؟
با پذيرش اشتباه، پيروزي آغاز ميشود!
با پذيرش اشتباه، پيروزي آغاز ميشود!