2013-11-29، 05:06
12 اردیبهشت فقط شاید...
«چیزی هست که بیشتر از هر چیز دیگر ما را در بهبودی شکست میدهد؛ آن چیز بیتفاوتی یا بیصبری نسبت به اصول روحانی است.»
کتاب پایه
v
وقتی برای اولین بار به NA آمدیم، بسیاری از ما در پذیرفتن اصول روحانی این برنامه مشکلات زیادی داشتیم—و آن هم به دلایل کافی. فرقی نمیکند که برای کنترل اعتیاد خود چقدر تلاش کردهایم، در هر حال، خود را عاجز یافتهایم. از هر کسی که پیشنهاد داد برای ما امید وجود دارد، عصبانی و دلسرد شدیم، چون فکر میکردیم بیشتر میدانیم. عقاید روحانی ممکن است بر زندگی سایر افراد تأثیر گذاشته باشد، اما نه بر زندگی ما.
با وجود بیتفاوتی یا بیصبری نسبت به اصول روحانی، به سوی معتادان گمنام جذب شدیم. در آنجا سایر معتادان را دیدیم. آنها هم جایی بودهاند که ما بودهایم و عاجز و نومید هستند، اما با این وجود، نه تنها راهی برای قطع مصرف بلکه راهی برای پاک زندگی کردن و لذت بردن از آن پیدا کردهاند. آنها از اصولی روحانی صحبت میکنند که راه دستیابی به زندگی جدید بهبودی را برایشان هموار ساخته است. این اصول برای آنها فقط حرف نبود، بلکه بخشی از تجربه عملی آنها بود. بله، ما دلایل کافی برای تردید داشتیم، اما این اصول روحانی که اعضای NA از آن سخن میگفتند، واقعاً مؤثر به نظر میرسید.
وقتی این موضوع را پذیرفتیم، لزوماً هر عقیده روحانی که شنیده بودیم را نپذیرفتیم. اما کم کم فکر کردیم که اگر این اصول برای دیگران مؤثر بوده است، فقط شاید برای ما نیز مؤثر باشد. این تمایل، برای شروع کافی بود.
v
فقط برای امروز: شاید اصول روحانی که در NA بیان میشود، برای من مؤثر واقع شود. حداقل تمایل دارم نسبت به این احتمال روشنبین باشم.
«چیزی هست که بیشتر از هر چیز دیگر ما را در بهبودی شکست میدهد؛ آن چیز بیتفاوتی یا بیصبری نسبت به اصول روحانی است.»
کتاب پایه
v
وقتی برای اولین بار به NA آمدیم، بسیاری از ما در پذیرفتن اصول روحانی این برنامه مشکلات زیادی داشتیم—و آن هم به دلایل کافی. فرقی نمیکند که برای کنترل اعتیاد خود چقدر تلاش کردهایم، در هر حال، خود را عاجز یافتهایم. از هر کسی که پیشنهاد داد برای ما امید وجود دارد، عصبانی و دلسرد شدیم، چون فکر میکردیم بیشتر میدانیم. عقاید روحانی ممکن است بر زندگی سایر افراد تأثیر گذاشته باشد، اما نه بر زندگی ما.
با وجود بیتفاوتی یا بیصبری نسبت به اصول روحانی، به سوی معتادان گمنام جذب شدیم. در آنجا سایر معتادان را دیدیم. آنها هم جایی بودهاند که ما بودهایم و عاجز و نومید هستند، اما با این وجود، نه تنها راهی برای قطع مصرف بلکه راهی برای پاک زندگی کردن و لذت بردن از آن پیدا کردهاند. آنها از اصولی روحانی صحبت میکنند که راه دستیابی به زندگی جدید بهبودی را برایشان هموار ساخته است. این اصول برای آنها فقط حرف نبود، بلکه بخشی از تجربه عملی آنها بود. بله، ما دلایل کافی برای تردید داشتیم، اما این اصول روحانی که اعضای NA از آن سخن میگفتند، واقعاً مؤثر به نظر میرسید.
وقتی این موضوع را پذیرفتیم، لزوماً هر عقیده روحانی که شنیده بودیم را نپذیرفتیم. اما کم کم فکر کردیم که اگر این اصول برای دیگران مؤثر بوده است، فقط شاید برای ما نیز مؤثر باشد. این تمایل، برای شروع کافی بود.
v
فقط برای امروز: شاید اصول روحانی که در NA بیان میشود، برای من مؤثر واقع شود. حداقل تمایل دارم نسبت به این احتمال روشنبین باشم.