2014-01-12، 10:41
گفتم: لعنت بر شيطان
شیطان ظاهر شد در حالی که لبخندی بر لب داشت
پرسيدم: چرا مي خندي؟
گفت : از حماقت تو خنده ام مي گيرد
پرسيدم : مگر چه كرده ام؟
گفت : مرا لعنت مي كني در حالي كه هيچ بدي در حق تو نكرده ام
با تعجب سوال کردم: پس چرا زمين مي خورم؟!
جواب داد : نفس تو مانند اسبي است كه آن را رام نكرده اي. نفس تو هنوز وحشي است؛ تو را زمين مي زند.
پرسيدم: پس تو چه كاره اي؟
گفت: هر وقت سواري آموختي، براي رم دادن اسب تو خواهم آمد، فعلاً برو سواري بياموز
تمام ارسالهایم تجربه گذشته ام است و دیدم نسبت به بهبودی تغییر کرده است و اینها نیست