انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: یک دنیا حرف نا گفتنی!!!
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6
من مانده ام و یک برگه سفید!!!
یک دنیا حرف نا گفتنی!!!
و یک بغل تنهایی و دلتنگی...
درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمی شود!!!
در این سکوت بغض آلود
قطره کوچکی هوس سرسره بازی می کند!
و برگ سفیدم
عاشقانه قطره را به آغوش می کشد!
عشق تو نوشتنی نیست...
در برگه ام , کنار آن قطره
یک قلب کوچک می کشم !
و , وقت تمام است!!!
برگه ها بالا...


HeartHeartHeartHeartHeart
من گمان كردم رفتنت ممكن نیست


رفتنت ممكن شد...
باورش ممكن نیست


ساعت از نیمه شب گذشته...

و من به این می اندیشم...

اگر عشق کاری که با من کرد با تو می کرد...

چند روز دوام می اوردی؟؟؟

1

اهـل پنهـان کـاری نیستـم اعتـرافـ میکـنم :

زمـانـی دل ِ یکـی را سوزانـدم حـالـا یکـی ...

یکـی ...

یکـی ،
دلـم را میـسوزانـند
بعضی از آدمها را باید چند بار خواند تا معنی آنها را فهمید و
بعضی از آدمها را باید نخوانده دور انداخت.
بعضی آدمها جلد زرکوب دارند٬ بعضی جلد ضخیم،
بعضی جلد نازک وبعضی اصلا جلد ندارند.
بعضی آدمها با کاغذ کاهی نا مرغوب چاپ می شوند و
بعضی با کاغذ خارجی.
بعضی آدمها ترجمه شده اند و
بعضی تفسیر می شوند.
بعضی از آدمها تجدید چاپ می شوند و
بعضی از آدمها فتو کپی آدمهای دیگرند.
بعضی از آدمها دارای صفحات سیاه وسفیداند و
بعضی از آدمها صفحات رنگی و جذاب دارند.
بعضی از آدمها قیمت پشت جلد دارند.
بعضی از آدمها با چند درصد تخفیف به فروش می رسند.
بعضی از آدمها بعد از فروش پس گرفته نمی شوند.
بعضی ازآدمها را باید جلد گرفت.
بعضی از آدمها را می شود توی جیب گذاشت و
بعضی را توی کیف.
بعضی از آدمها نمایشنامه اند و در چند پرده نوشته و اجرا می شوند.
بعضی از آدمها فقط جدول سرگرمی اند وبعضی ها معلومات عمومی.
بعضی از آدمها خط خوردگی و خط زدگی دارند و
بعضی از آدمها غلط های چاپی فراوان .
ازروی بعضی از آدمها باید مشق نوشت و
از روی بعضی آدمها باید جریمه نوشت
به راستی ما کدامیم؟…
يك لغزش پا جاده توفيق طلب كن

از زحمت چندين ره و فرسنگ برون آ )بيدل(
هرگز بي عشق نزيسته ام ....

من در تمام سالها عشق را چونان رازي ، در دستانم گره كرده بودم ...

و سراسيمه از هر كليدي مي گريختم ...

با هيچكس اطمينان نشستن نبود ....

من مشت عشق را .....در آغوش تو باز كردم ....


"مريم ملك دار"
سكوت كه ميكنم ....

گمان نكن زندگي خيلي زيباست ....

صبر من زياد است ...

فقط ....

نگاه ميكنم ....

تا با اين همه خواستن و نتوانستن كنار بيايم ....

پنجره ي اطاق منن شاهد وسعت آرزوهايم هست ....

كه كم نميشود ....

ولي دنيا ....

كم آورده است ....
"الهه"
نـه تو می مانی و نــه اندوهو نه هیچیک از مردم این آبادیبه حباب نگران لب یک رود قسمو به کوتاهی آن لحظه شادیکه گذشت ، غصه هم می گذردآنچنانی که فقط خاطــــره ایخواهد ماند . لحظه ها عریانندبه تن لحظه خود ، جامه اندوهمپوشـــــــــان هـرگز
 
 
[تصویر:  40940897988552162659.jpg]
    كم كم ياد  خواهي گرفت ....

   تفاوت ظريف ميان نگهداشتم يك دست و زنجير كردن يك روح را .....

اينكه ، عشق تكيه كردن نيست .....

 و رفاقت ...اطمينان خاطر .....

و ياد ميگيري كه ....

 بوسه ها قراد داد نيستند ......

 كم كم ياد ميگيري .....

 بايد باغ خودت را پرورش دهي ...به جاي اينكه منتظر باشي تا برايت گل بياورد ....

 ياد ميگيري ، كه ميتواني تحمل كني .....

ميتواني كه محكم باشي .....

پاي هر خدا حافظي ..... ياد ميگيري كه ....

خيلي مي ارزي ....



 
يك زمان گوهري از سنگ محك ارزش داشت ....

سخن پير محل تا به فلك ارزش داشت ....

دوستي معني زيباي صميميت بود !!....

نان خشكي بغل دوغ خنك ارزش داشت ....

كارها يكسره با عشق  و  صفا مي چرخيد !!....

تار مو بيشتر از سفته و چك ارزش داشت !!...




 
حقيقت اين است كه فرودگاهها ، بوسه هاي بيشتري از سالن هاي عروسي به خود ديده اند !!...

و ديوار بيمارستانها بيشتر از عبادتگاهها دعا شنيده اند !!...

  به راستي چرا اينگونه ايم ؟ !!1...

 همه چيز را موكول ميكنيم به زماني كه چيزي در خال از دست رفتن است ؟ !! ...

 "حسين پناهي"

 
[تصویر:  images?q=tbn:ANd9GcTFznTmzkZtjo5p-SiAK06...ZllS4LI4CC]
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6