2014-01-26، 01:28
شرکت در جلسات مكرر، داشتن و تماس با ليست تلفنهاي همدردان، تجربیات راهنماي صبور، امکانات خدمتگزاري بدون چشمداشت، دادن و انتقال پيام به تازه واردين، زندگي در آرامش و امنیت بدون داشتن عادتهای ناسالم و وابستگي و هموابستگی و احساس با ارزش بودن و لذت بردن از زندگي براي كسي كه هيچ ميل و شوقي براي ادامهی زندگي نداشت گرانبهاترين هدايايي است، كه خداوند مهربان به من داده است. من با شركت در جلسات بهبودی احساس سبكتر شدن ميكنم. حتماً تماس تلفني با يك دوست همدرد در مواقع بحراني بهترين راه خلاصي از لحظات دردناك است. وقتي در كنار راهنماي خود مشغول كاركرد قدمهای رهایی ميشوم و از تجربيات رهنما و دوستان سود ميبرم لحظات آرام و لذت بخش و باشكوهي است. خدمتگزاري در همه صورت به عنوان تنها وسيلهی ابراز عشق بلاعوض ميباشد، كه خدمتگزاران را در عالم معنوي سير و سلوک ميكنند. بهبودي ما زُكات دارد، اين زُكات به صورت پيامرساني به تازه وارديني است، كه با ديدار و شنيدن تجربيات ما و جاذبهی رُشد و تغييرات ما اميد پيدا ميكنند. آيا خداوند را به خاطر اين هداياي پربها سپاسگزاري ميكنم؟ دانش برنامه بهترين روش است!
حتی روز " مرگم " هم تفاهم نخواهیم داشت
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه