2014-02-05، 10:22
17 مرداد ما با حضور در جلسات متوجه ميشويم كه كساني كه دوباره اسير وابستگي شدهاند، افرادي بودهاند كه در جلسات حاضر نميشدند و قدم کار نمیکردند و عواقب عدم حضورشان را ناديده ميگرفتند. امروز ميخواهم با بازگذاشتن دريچهی افكارم از تجربهی ديگر دوستان بهره ببرم. امروز با آشنايي اصول برنامهی خودیاری حق انتخاب و تصمیمگیری دارم. امروز ميخواهم فرصت بهبودي را از خودم نگيرم، به همين دليل با عشق و علاقه به مشاركت دوستانم گوش خواهم داد و تمام وقت جلسه را در جلسه خواهم ماند. امروز با مشاركت ميخواهم به كل گروه وصل شوم و خودم را جزئي از آنها بدانم و دست در دست دوستان از بهبوديم لذت ببرم. پروردگارا: مرا ياري كن تا در برنامه و در كنار دوستان باقي بمانم. آيا امروز متوجه هستم كه كلماتي چون جلسات خستهكننده شدهاند، قيافهها تكراري هستند، حرفها همان حرفهاي سابق و به دردنخور هستند و يا من نيازي به جلسات ندارم و .... باعث لغزش ميشوند؟ ما شاید از لحاظ هویت جنسی و یا شخصیتی مقدار کمی با هم متفاوت باشیم، امّا در یک مجموعه بیماری به نام عادت و وابستگی و هموابستگی مشترک هستیم و اوّلین مخالفت با این پذیرش میتواند عامل مهمی برای لغزش باشد. من با ديگران فرقي ندارم!
تمام ارسالهایم تجربه گذشته ام است و دیدم نسبت به بهبودی تغییر کرده است و اینها نیست